جرم شناسی در ادبیات افغانستان

جرم شناسی در ادبیات افغانستان
نوشته : بابه جان سیغانی
چکیده: ادیبان وشاعران کشورمان که خود در واقع فیلسوفان جامعه شناختی هستند در همه عرصه های زندگی انسانی ارشادات بس مفید داشته اند، بویژه در بحث جرم شناسی، چه علت شناختی و چه هم پیشگیری، دیدگاه های ارزشمند ومفیدی از خود به جا گذاشته اند .
از آنجا که سنایی درباب پیشگیری گوید:
منشین با بدان که صحبت بد
گرچه پاکی ترا پلید کند
آفتاب ارچه روشن است اورا
پاره ای ابر ناپدید کند
مولانا درباب علت شناختی جرم شناسی می سراید:
اگراین درنده خویی ز طبیعتت بمیرد
همه عمر زنده باشی به روان آدمیت
وبه همین شیوه عبدالرحمن مهمند نیز می سراید:

روییدن د کشت آسان دی
پرورش یی دیر جنجال
که استفاده ازین دیدگاه های ناب ونغز در پویایی جامعه ای حقوقی و نرم کردن وانسانی سازی قوانین خشک بسیار مفید واقع می شود، خاصتا در کشور جنگ وخشونت زده مان افغانستان که هر بخش حقوقی آن به مداوا وترمیم و مدرن سازی نیازمند است .
کلید واژه : جرم شناسی ادبی ، شاعران افغانستان در جرم شناسی ، جرم در ادبیات

از خدا خواهیم توفیق ادب
بی ادب محروم ماند از لطف رب
بی ادب تنها نه خود را داشت بد
بلکه آتش در همه آفاق زد
شاعران وادیبان در واقع نکته دانان وباریک بینان وزیرک اندیشان یک جامعه به حساب میروند. عشق وعلاقه به مطالعه وخوانش گفته های این اندیشمندان، خود نمایانگر این واقعیت است که ایشان درد و رنج جامعه و درعین حال جنبه های مثبت و منفی انسان را، نسبت به سایرین به شکل بهتردرک کرده اند.
این قشر از نخبگان جامعه ای انسانی با دید ظریفانه ای که دارند درهمه عرصه های زندگی انسانی، ارشادات بس ارزشمند دارند. به ویژه در جنبه های شخصیت سازی انسان، حتی تعریف کلی ازعملکرد انسان، نقد از انحرافات وکج روی های انسان و خیلی از چیزهای درخور جوامع بشری را سروده اند. روی همین دلیل است که امروزه وحتی بعد از رحلت شان، مردم درپی تحلیل و تجلیل ازگفته های آنها بوده وحتی روی دیدگاهای آنها تحقیقات را به راه می اندازند؛ تابدین وسیله توانسته باشند از دیدگاه های ارزشمند آنها در زمان حال وآینده استفاده نموده، دربهبود وضعیت جوامع خویش ازآن نفع برند.
مجالس شخصیت شناسی ازین ادیبان که درتمام دنیا رواج یافته، دلیل خوبی بر ادعای فوق مان شده می تواند. چاپ و تکثیر آثار به جامانده از این دانشمندان نیز استفاده وپند پذیری ازدانش واندیشه ای همین بزرگواران بوده می تواند. این ادیبان در راستای ادب و شیوه های انسانی زندگی کردن، سروده ها و مقالات زیرعنوان (دیوان ) ازخود به جا گذاشته اند. که می باید درهمین مورد بیشتر از فرموده های شان استفاده شود.
به همین لحاظ است که درگوشه و کنار جهان فرهیختگان عرصه ای علوم اجتماعی دربسا موارد، پی اندیشه های شاعران را گرفته و تحقیقات ارزشمندی را تقدیم جامعه ای انسانی نموده اند. ازجمله حقوق دانان وجرم شناسان نیز پی ادییان و شاعران شده، و سروده های آنها را از منظر جرم شناسی مورد تحقیق قرار داده اند، که در دنیای معاصر این امر در کشور های مختلف مورد تحقیق قرار گرفته است.
از آن جائیکه جرم شناسی درپی مبارزه باعلل وعوامل جرم است. چه خوب است که این علل وعوامل جرمی، یا دلایل انحراف انسانی را ازعینک ظریفانه ای ادیبان کشور خودمان به تماشا گیریم .
چنانکه این نگرش در زبانها و نقاط مختلف جهان عملی شده، و نتایج بس ارزشمند را درپی داشته است و بنا به نوشته ای یکی ازسایت های انترنتی اشعاریکی از شاعران مشهور جهان بنام(دانته ایتالیایی) به مرور زمان وارد قوانین شده است .
درین بحث سعی خواهد شد تااول مخاطب، مطابق عنوان جرم شناسی را تعریف کند. سپس مفاد آن، شناخت ومفاد ادبیات ونقاط تلاقی این دودانش تشریح گردد. بعد نمونه ای از زاویه دید شاعران نسبت به جرم شناسی، ذکر خواهند شد. و در مجموع به شکل نمونه به سوالات چون در ادبیات افغانستان در حوزه جرم شناسی علت شناختی چه مباحثی مورد توجه قرار دارد؟
و در ادبیات کشور مان در حوزه جرم شناسی پیشگیری چه مباحثی مورد توجه قرار دارد؟.
ازینکه نبشته ای حاضر زیرعنوان جرم شناسی در ادبیات کشور، آنهم درکشور خود مان افغانستان کاریست جدید ونو. درعین حال این کار جدید، ازقلم لرزان من پیشکش می گردد که مشکلات خود را خواهند داشت. اما نقطه ای جالب این است که مطالعه ای این مقاله حد اقل نقطه ای مناقشه و بحث را آغاز گرشده است. خدا کند این آغاز در انسانی سازی و روحیه نرمش بین حقوقدانان، قانونگذاران و مجرمین کشور گردیده؛ مانند سایرملل جهان ازاندیشه های انسانی وناب دانشمندان وشاعران کشورمان که درجهان شورش انسانی برپا نموده اند ما نیز بهره گیریم وآب از کوزه ای خود نوشیده، گرد جهان نگردیم.
همانگونه که معلوم است دانشمندان معاصر حقوق در پی نو آوری ها ومبارزه با کاهش جرایم واصلاح مجرمین و در مجموع مبارزه با علل وعوامل جرم اند. برای رسیدن به این مقصود در اصلاح قوانین خشک، جمود فکری برآمده اند، سیاست های جنایی جدید را در کشور های پیشرفته روی دست گرفته اند. واندیشه های ناب ونرم انسانی و بشر دوستانه امروز دارند وارد قوانین جزای میگردند .
به همین لحاظ خواستم تا درب ادبیات شعرای کشور را زده تا حد اقل آغاز گر گفتمان بین ادبیات وجرم شناسی در کشور باشم؛ تا در آینده ها این اندیشه ها بطرف هیات قانونگذاری حرکت کرده ودر غنا وپویایی قوانین کشور سهیم گردیم.
درینجا برای وضاحت هر چه بیشتر موضوع باید از تعریف های جرم شناسی وادبیات آغازید.
1. تعریف جرم شناسی
واژه جرم شناسی را برای نخستین بار ” توپینار” دانشمند فرانسوی در کتاب خود که درسال 1879 م منتشر نمود به کاربرد. و در گزارش خود در دومین کنگره بین المللی« مردم شناسی جنائی» که در سال 1889م در پاریس تشکیل شده بود تصریح کرد: “که جز اول جرم شناسی crimen یا crimes که واژه لاتین میباشد به معنی اتهام و به جای جرم یا جنایت به کار رفته و جزء دیگر آن کلمه یونانی لوجیlogie یعنی “علم” میباشد که در اکثر علوم تحت عنوان شناسی مصطلح گردیده است”.
• گاروفالو قاضی ایتالیائی در سال1885م برای اولین بار کتابی را زیر عنوان ” جرم شناسی” منتشر کرد. لیکن در کتاب مذکور تعریف کامل و جامعی از جرم شناسی ننمود.
بعدا دانشمندان هرکدام از دیدگاه رشته تخصصی خوداز قبیل: زیست شناسی، روان شناسی، روان پزیشکی، پزشکی و بالاخره جامعه شناسی تعریف های گوناگون از جرم شناسی نمودند.
• فری : جرم شناسی را علم مطالعه جرم میداند.
• نرملیک اتریشی در کتاب جرم شناسی خود آنرا علم جرم نامیده است.
• دورکیم جامعه شناس فرانسوی می نویسد”بررسی سلسله اعمال مشترکی که جرم نامیده میشود و یا به مجازات فاعل آن جامعه واکنش نشان میدهد، موضوع علم جرم شناسی است”.
چنانکه ترمینولوژی حقوقی نیز جرم را تعریف می کند: “جرم عملی است که قانون آنرا از طریق تعیین کیفر منع کرده باشد”.
• لارگیه دانشمند فرانسوی معتقد است که “جرم شناسی بررسی علل وقوع بزه و مطالعه بزهکار است” .
• ووئن vouin و لئوته leaute استادان حقوق جزای فرانسه جرم شناسی را « بررسی علمی پدیده جنائی» میدانند.

واما ادبیات!
ادب از لحاظ لغوی معنی دانش، فرهنگ، معرفت، روش پسندیده، خوی خوش را می دهد؛ و آداب جمع آن است.
علم ادب: علمی که با تسلط بر آن شخص می تواند، درست شعر بگوید، خوب چیز بنویسد و سخن درست و نادرست، خوب و بد را از هم تفکیک نماید. قدما آنرا شامل علوم صرف و نحو ، لغت، اشتقاق، معانی، بیان، بدیع، عروض و قافیه و بهره یافتن از هر علمی به قدر حاجت دانسته اند.
ادبیات: علومی که مربوط به ادب باشد. آنچه در باره علوم و مسایل ادبی گفتگو کند. آنچه مربوط به علم ادب باشد. به قول دیگر ادب در اصل به معنی رسم و سنت و آئین بوده است و بعدها رسم نکو از آن منظور گردیده است.
در معنی از ادب، روش خوب، تربیت خوب، ظرافت و حسن محضر اراده شده است. پس از برخورد اسلام با تمدن های دیگر مانند این معنی به کلمه ادب بخشیده شد. پس ادب ظرافت، آهستگی و شناسائی رسوم شهر نشینی، در مقابل بادیه نشینی و خشونت بود. این کلمه، مفهوم اخلاقی و اجتماعی خود را حفظ کرد و روش پوشیدن، نوشیدن، خوردن و به طور کلی زندگی کردن به نحو شائیسه را شامل گردید.
ادب به معنی فن و هنر نیز به کار برده شده است. اندک اندک مفهوم فرهنگی نیز به مفهوم اجتماعی و اخلاقی ادب افزوده شد، و دراین مفهوم ادب بر مجموع درسهای اطلاق گردید که بشر را ظریفتر و متمدن تر کنند. ادب در واقع علم دنیا بود که در مقابل علم دین( قرآن، حدیث و فقه) قرار می گرفت. ادب معرفتهای بوده است تقریبا معادل آنچه فرانسوی ها Sciences hum aines
یا انگلیسی ها humanities «معارف انسانی» یا علوم انسانی خوانده اند. این معرفتها در فرهنگ اروپائی هدف شان بسط فضایل نیک بشر بود و هر دانشی که به این امر کمک میکرد جزو”اومانیسم” قلمداد می شد. دردوران جدید کلمه ادب جای خود را به “ادینه” داد و با الف و ت جمع بصورت ادبیات در آمد، کلمه ادبیات در مقابلliterature فرانسوی قرار گرفت.
رفته رفته می رسیم به جاییکه خلاق ادبیات را بشناسیم که در جامعه ای ما آن را شاعر نام است . چنانکه شاعری می سراید.
من چه گویم وصف آن عالی جناب نیست پیغمبر ولی دارد کتاب
این فرموده در مورد شاعر است و شاعر نقاش زبر دستي است كه خوبيها و بدي ها را مجسم مينمايد و مناظر جامعه خود را با بهترين طرزي بيان ميسازد. شاعر ، با سرودن اشعار نغز و با انتخاب معاني لطيف و بديع توجه همه را به خويش معطوف ميدارد و افكار خود را بر ديگران تحميل ميكند.
شاعر، با نوشتن اشعار و مقالات مهيج و آتشين، مفاسد اجتماع را روي صفحات كاغذ در مي آورد و عليه ظلم و استبداد و بيدادگري به مبارزه ميپردازد. از دوران گذشته تا كنون هر نهضت و انقلاب ، هر ترقي و تعالي، هر جنبش و فعاليتي كه در بين جوامع بوجود آمده، تنها در سايهء تذكر گويندگان بوده است. شاعر با الهام خدايي با توجه به حقايق، يا سير در آفاق و انفس ، براي ما سخن ميراند و گمگشتگان وادي ضلالت و بي خبري را به صوب صواب و حقيقت راهنمايي و رهبري ميكند. به عقيدهء ديگر، شاعر يك ماموريت خدايي دارد تا بشر گمراه و سرگردان را متوجه خطا ها ، پليديها ، بديها كرده ، راه و چاه را بشناساند.
اينكه ميگويند مقام شعرا و نويسندگان والاست، نه از آن جهت است كه آنها الفاظ و عباراتي را به صورت نوشته ها و اشعار در مي آورند. بلكه از لحاظ تفوق فكري و برتري فهم و قوهء عاقله است. آنها سالها رنج برده و از خوب و بد جامعه اطلاع حاصل كرده اند. با همه كس محشور شده و از افكار و آرزوي عموم طبقات آگاهند. از اين رو سخنان آنان بر جان و دل مي نشيند، و همه چون غذاي مطبوعي، ترانه هاي آنها را نوش جان میکنند.
شاعر واقع بين، همواره در جست و جوي علل وقايع بر مي آيد و پس از حصول اطمينان كامل قلم بدست ميگيرد. شاعر خوب به حكم وجدان عمل ميكند.
شاعر پاكدل و خير انديش همواره دريچه هاي روشن از سعادت بشري را به روي مردم مي گشايد. آزادگي را پيشهء خود ميكند و از فريب و ريا مي گريزد. خود ميسوزد تا راه رستگاري ديگران را تابناك سازد. شاعر خوب هرگز شهرت و ثروت را غايت مراد خود نميداند.
شاعر خوب، فكرش محدود و بي حركت نبوده و نبايد فكر خود را به همان اندازه از علوم و فنون كه آموخته است و ميداند، محدود سازد و به سكون و ثبوت انديشه قناعت كند، بايد حركت كند، تجربه بيندوزد و به مفاهيم بلند دست يابد.
واین است که امروزه سالگرد وسالیاد بسا شعرا فرا مذهبی گردیده ومردم جهان رو به اندیشه ها آنان کرده اند.
وبالاخره شاعر شخصی است که با استمداد احساس ، درک وقریحه تمام مصایب اجتماعی زمان خود را در فورم سخن منظوم برای مخاطبان خویش ارایه میکند واینکه چه رابطه ای میان جرم شناسی وادبیات وجود دارد باید درب جرم شناسان معاصر منطقه را کوبید تا دیده شود دیدگاه های ایشان اندرین باب چیست ؟
به باور داکتر مهدی کی نیا «مراد از جرم شناسی ادبی بررسی علمی روابط بین ادبیات و تبهکاری است. به خصوص در آن سخن بر سر تصویری است که ادبیات از جنایات و جنایت کاران میدهد و نباید آنرا با ” جرم شناسی فلسفی ” اشتباه کرد؛ که موضوع رشته اخیر بررسی تاثیری است که فلیسوفان و ادیبان در مفهوم کیفری نهاده اند».
به دنبال تعریف فوق به نکات و مواردی که در جرم شناسی ادبی به معنی یاد شده مطرح میشود، بدین نحو اشاره می کنند:« متهمان که اهل قلم بوده اند یا نویسندگان متهم – نفوذ ادبیات در جنایت و نتیجه آن تاثیر ادبیات درجنایت، در زمینه ادبیات عشقی و رمانهای پلیسی و راپور تاژ های جنائی و بالاخره سینما و تلویزیون ، در تعریف قلمرو جرم شناسی ادبی می گنجد» در تعاریف و مصادیق مذکور فقط به بخشی از جرم شناسی ادبی اشاره شده و تعریف ارایه شده نیز جامع معنای جرم شناسی ادبی نمی باشد.
در جرم شناسی ادبی علاوه بر بررسی علمی روابط بین ادبیات و تبهکاری، تاثیر ادبیات در جنایت و اینکه برخی جرم شناسان و نویسندگان بی وجدان را از عوامل جرم زا خوانده اند. و توجه به رمانهای پلیسی و عشقی و …. بررسی اندیشه ها در متون ادبی کهن و جدید و تطبیق و مقایسه آنها با اندیشه های جرم شناسی مطرح می باشد بدین ترتیب جرم شناسی ادبی را بطور کلی چنین تعریف می کنیم:« جرم شناسی ادبی به کلیه اندیشه ها، آورده ها و نظریات جرم شناختی که به طریقی با مقایسه، تطبیق و کشف رابطه و هر طریق علمی و نظری دیگر در ادبیات معنی عام کلمه وجود دارند گفته میشود».
به عبارت دیگر آنچه در طول تاریخ تفکر جرم شناسی وجود دارد تا به امروز که رد پای از اندیشه های ادبی بر آن گذاشته شده بدست ما رسیده است. یا آنچه در طول تاریخ ادبیات جهان تا به امروز که رد پای اندیشه مطالعات اولیه و ثانویه و جزئی و کلی جرم شناسی در آن دیده میشود همان جرم شناسی ادبی است. وسعت جرم شناسی ادبی وسعت تاریخ ادبیات جهان است. ویا بهتر است بگوییم تفکرات همه سویه و نامحدود در ادبیات جهان است.
و درین جا لازم است جمله ای (سارتر) را نیز بنگاریم که می گوید (در حقیقت نویسنده میداند که برای کسانی سخن میگوید که آزادی شان در گل رفته پنهان شده و دست نیافتنی است.)
درین میان نوبت می رسد به اینکه بدانیم علل وعوامل جرم از دیدگاه ادیبان چیست که شماری آنها ناپاکی دل انسان را از عوامل جرم شمرده اند.

نخست اصلاح دل شرط است بلخی
وزان فرع است اصلاح سر و ریش
از نظر جرم شناسان هیچ حادثه از قوه به فعل تبدیل نمی شود، مگر اینکه علت آن پدیدار آید. لذا وقوع پدیده مجرمانه ناشی از علل موثر در بروز و پیدایش آن است. و با این باور یا سعه صدر، به دنبال چنین علتی است تا بتواند راهی برای مبارزه با علل تبهکاری یافته؛ و با رد کردن این علل و انجام اقدامات لازم جلوی بروز معلول نیز گرفته شود.
سنایی درین مقام چنین می سراید:
طمع درسیم وزر چندین مکن گردین ودل خواهی
که دین ودل تبه کرد آن که دل درسیم و زر دارد
یکی از بحث های جالب جرم شناسی مجرم مادر زاد است که اصلاح آن چه از دید جرم شناسان و چه هم ادیبان بس مشکل می نمایاند طوریکه هاتفی درین باب می سراید:
اگر بیضه زاغ ظلمت سرشت – نهی زیر طاووس باغ بهشت
به هنگام آن بیضه پروردنش – ز انجیر جنت دهی ارزنش
دهی آبش از چشمه سلسبیل – بدان بیضه دم در دهد جبرئیل
شود عاقبت بیضه زاغ زاغ – کشد رنج بیهوده طاووس باغ
اما مولوی معنوی همانند فری مسئولیت جزای را می پذیرد ومیسراید:
زاری ماشد دلیل اضطرار – خجلت ما شد دلیل اختیار
گرنبودی اختیار این شرم چیست؟ – وین دریغ و خجلت و آزرم چیست؟
زجر استادان و شاگردان چراست؟ – خاطر از تدبیرها گردان چراست؟
محیط وجرم نیز یکی از بحث های داغ در جرم شناسی است که درین جا نیز ذکر نکات ادبی ، بی فایده نخواهد بود.
زنا اهلان واز جهال بگریز- شوی تا نخبه ای دانای بلخی
محیط به مکانی اطلاق می شود که فرد را احاطه نموده است واین محیط در فرد، موثر و سبب تحول در او میگردد. حضرت علی “رض” میفرماید:« محیط کوچک انسان را کوچک می کند». حیوانات تابع صد درصد محیط هستند و خود را با آن مطابقت می دهند. ولی ابنای بشر، هوش و ذکاوتی که دارند و همچنین روح استخدام گر آنها غالبا نه تنها تابع محیط خود نمی شوند؛ بلکه اثرات آنرا نیز خنثی ساخته و محیط را به دلخواه خود متغیر می سازند.
بحث جرم شناسی در ادبیات به این مقاله ای کوچک نمی گنجد ولی مشت نمونه ای خروار از رساله ای مذکورم را از هر چمن ثمنی نوشته ام که اینک به نتیجه نهایی و پیشنهادات می رسیم.
خلاصه ونتیجه
این مقاله که نمونه ای از رساله جرم شناسی در ادبیات افغانستان است عصاره از پایان نامه ذکر شده به ذوق نویسنده آورده شده است که مباحث چون تعاریف از جرم شناسی وادبیات موقف شعرا در موضوعات اجتماعی بویژه جرم شناسی و نمونه های از سروده های شان در چند مورد جرم شناسی تذکر رفته است به هر حال آنچه از لابلای این بحث به من خلاصه می نمایاند این است که مدتهای دراز است دنیای مدرن وحتی کشور های منطقه برای بهبود وضعیت برخورد با مجرمین در پی نو آوری و برخورد انسانی با متخلفین از قوانین برآمده اند و جرم شناسی در ادبیات به زبانهای مختلف دنیا به ده ها اثر علمی نوشته شده وحتی دیدگاه های ناب ونغز شعرا و ادیبان جهان به مرور زمان داخل قوانین شده اند اما در کشور ما هنوز این مباحث جدید و نو هستند که بسیار اسف بار می باشد در این جا لازم میدانم همان پیشنهادات چندی را غرض بهبود وضعیت حقوقی کشور و مناسب سازی برخورد با مجرمین برای دست اندرکاران قوانین وحقوقدانان کشور باز گو نمایم تا به عنوان یک هموطن مبتدی شان غم شریکی نموده باشم .

پیشنهادات

1 – در گذشته ها نیز زیر عنوان آداب القاضی چیز های نوشته شده پیشنهاد مینماییم تا زیر عنوان اخلاق عدلی وبرخورد با متهمین رساله ای مدرن ومعاصر شامل مطالب دینی وادبی تحریر و در ادارات عدلی وقضایی تکثیر وتوزیع گردد.
2 – بسیاری از قوانین ما بویژه قوانین جزایی از گذشته های دور به ما به میراث مانده که بسا از نقاط ضعف در آن دیده می شود لهذا برای هرچه انسانی سازی این قوانین ارگانهای مربوط توسط هییت های مسلکی جرم شناس می باید آنها را باز نگری کرده مطالب ارزشمند و مفید را در آن درج نموده واز طریق ارگانهای ذیربط طی مراحل نمایند.
3 – بحث حاضر در سطح کشور ما جدیدا باز گردیده که طبعا مشکلات و اختصارگری های خود را داراست و حتی ممکن نبود تمام شعرا مورد مطالعه قرار می گرفت زیرا کشور مان دارای صدها وهزارها شاعر وعارف انسان شناس است لهذا پیشنهاد می نمایم تا در آینده به شکل موردی حتی در مورد دیدگاه های هر شاعر در رابطه به جرم شناسی مباحث ارزشمندی صورت گیرد.
4 – در کشور جنگ زده ما می باید جرم شناسی را از ابعاد مختلف به بحث بگیریم . به طور مثال جرم شناسی در ادبیات ، جرم شناسی در فرهنگ بومی افغانستان ، جرم شناسی در باور های دینی مردم و … تا به این شیوه یک جامعه حقوقی جرم شناسانه برای مان دست داده با متخلفین برخورد انسانی نماییم. ومن الله التوفیق

مراجع
1- حسن عمید ، فرهنگ عمد ، چاپ هفتم 1369 چاپ خانه سپهرتهران .
2- سارتر، ژان پل ، ادبیات چیست ، مترجم ابوالحسن نجفی ومصطفی رحیمی ، چاپ اول انتشارات زمان تهران .
3- صمیمی، عبدالصمد، موضوعات تعلیمی در دیوان سنایی غزنوی، انتشارات نامه هستی، 1390، چاپ دوم.
4- قویم، عبدالقیوم، شعرچیست، چاپ دوم، 1389، کابل، سعید
5- کی نیا، دکترمهدی ، مبانی جرم شناسی ، چاپ دانشگاه تهران 1369 .
6- لنگرودی ، دکتورمحمدجعفرجعفری ، ترمینولوژی حقوقی ، چاپ هفتم 1374 ،کتاب خانه گنج دانش www.tebyan.net www. پایگاه اطلاع رسانی حوزه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *