حیوان ناطق

حیوان ناطق

انسان در مقایسه با حیوان

بابه جان سیغانی

(حیوان ناطق‌‌)
سرفصل ها
افتخار انسان به ویژگی های حیوان غیر ناطق
نام ها و عنوان ها
خوراک
عبادت این دو حیوان
انواع خوراکی ها
سبزیجات
آب
پوشاک
کشتن
جنگ حیوانات غیرناطق در مقایسه با انسان ها
عاطفه و ترحم
کشتن خر
چوپان و گرگ و گوسفند
مباح دانستن اشیا
آتش زدن انسان
مسایل جنسی این دو حیوان
مقایسه گرگ با انسان یا حیوان ناطق
جنگاندن حیوانات
مجازات ها
برابری
میراث های این دو زنده جان
نتیجه

مقدمه
حیوان ناطق
این واژه را در نه سالگی در قریه نوآباد خدادادخیل شهرستان سیغان استان بامیان شنیدم زمانی که یک باسواد قریه بنام مرزا …، برای ساعت تیری و خنده، یکی از مکتب نخوانده های محل را که به معنی ناطق و غیر ناطق نمیدانست. او را صدا می کرد که ای حیوان ناطق، درین هنگام آن مخاطب خیلی متاثر می شد و بر این مرزا ناسزا می گفت که احساس می شد ازگفتن این حرف ناراحت شده است. درین هنگام وقتی مرزاهاشم او را ناراحت می دید خیلی می خندید و می گفت پس خودت حیوان غیر ناطق استی و این بار آن آدم متردد می شد. که خنده ای دیگری در میان کسانی که حضور داشتند به صدا می آمد.
خلاصه من در همین صحنه آموختم که حیوان ناطق کیست. در سالهای بعد که مدرسه دینی می خواندم در علم منطق با این واژه ها خیلی سرو کار داشتم.
خیلی از دانشمندان متفق اند که انسان حیوان ناطق است. که حیوان جنس است و ناطق فصل اوست بدین معنی که در جنس حیوان تمام زنده جانها شامل استند زیرا برای تمام زنده جان ها از خزندگان و پرندگان شامل استند و در کلمه ناطق فاصله ایجاد می شود میان حیوانی که نطق می کند (انسان) و سایر حیوانات ذکر شده که توانایی سخن زدن را ندارند. با اینکه پرنده ای بنام طوطی نیز بعد از پرورش به نطق می آید.
اکنون که در سن 48 سالگی رسیده ام این جا میخواهم بنگارم که آیا ناراحتی ما مانند آن هموطن من که از گفتن جمله ( حیوان ناطق) بی قرار می شد، به جاست یاخیر؟
به ویژه در هنگامی که اگر کسی ما را حیوان غیر ناطق خطاب کند؟
آیا حیوانات غیر ناطق نسبت به حیوان ناطق ( انسان ها) پست تر هستند؟
عملگرد حیوانات غیر ناطق خیلی بد و رزیلانه است یا عملگرد حیوان ناطق (انسان)؟
آیا تقدس گرایی انسانها یا حیوان ناطق که خود را نسبت به حیوان غیرناطق بهتر می پندارند. به جاست؟
اگر فرصت یاری کرد می خواهم پیرامون این سولات تبصره کنم و داشته های ذهنی خود را به نمایش کشیده و با شما شریک سازم.
بابه جان سیغانی 2023 اسلام آباد

افتخار انسان به برخی از ویژگی های حیوان غیر ناطق

حیوان ناطق که همانا انسان نام دارد به زعم خودش در پی خوبی هاست. او ظاهرا خیلی از خواص های مثبت را دوست دارد. مانند جرات و غیرت، مهربانی، عدالت، و غیره
ازینرو بسا اوقات تحت تاثیر این احساس خویش قرار گرفته و نام های فرزندان خود را با این ذوق خویش مسمی می کند. او نام های چون شیر، ببر، گرگ، زمری و … را بالای اولاد و نسل بعدی خویش می گزارد و آرزو دارد تا اولادش مانند این حیوانات دارای جرءت و غیرت باشند. بعضی اوقات نام اولاد خود را طوطی می گزارد تا سخنور خوب به بار آید تخلص خود را مینا می گزارد، نام های چون عادل نیز در بین انسان ها رایج است.
از این حالت انسان بر می آید که انسان خیلی از ویژگی های حیوانات را دوست دارد و حتی به حدی به آن وابسته است که تلاش می کند نسل اش شیرگونه حمله کند و پلنگ گونه خون بمکد و در میدان جنگ از هیچ نیروی ترس و هراست نداشته باشد.

نام ها و عنوان ها
حیوان ناطق که نام انسان را بالای خود گذاشته است، هر کدام یک نام مشخص دارند تا در حین ضرورت وقتی به او نیاز شود با این نام صدا شود و جواب بدهد و شناسایی شود، اما حیوان غیر ناطق چنین نام ندارند و برای خود نام نگذاشته اند صرف این انسان است که آنها را به صفت و نام های چون گاو گوسفند بز ماهی و غیره می شناسند.
به همین شیوه انسان یا حیوان ناطق برای خود نام دیگری زیر عنوان تخلص انتخاب کرده اند. به طور مثال عادل، مظلومیار، مهربان، قهرمان ، پاک رای و غیره که چنین چیزی یا نامی را هیچگاهی حیوانات غیر ناطق انتخاب نکرده اند.
انسان ها برای تجمعات و تشکیلات فکری خویش نیز نام های حزب یا گروه عدالت، گروه خدمت، گروه برابری، حزب حمایت از محرومان، حزب توسعه، حزب اعتدال و غیره را انتخاب کرده و به آن همیشه می بالند، اما حیوانات ناطق نه توانایی این کار را داشته اند و نه هم به چنین فکری بوده اند.

خوراک
همه میدانیم که حیوانات چه ناطق و چه غیر ناطق نیازمند غذا و هوا و برخی اشیای هستند که نمی توانند بدون آنها به زندگی خود ادامه دهند.
تمامی حیوانات در گرفتن غذا، دوا، هوا، و خیلی چیز های دیگر تقریبا به شکل یکسان نیازمند هستند. اما برخی این ضروریات نسبت به برخی حیوانات فرق می کند، مثلا بعضی حیوانات صرف سبزیجات می خورند که آنها را حیوانات علف خور می نامند و برخی دیگر گوشت خور استند که برای امرار معاش خویش باید گوشت خام استفاده کنند. یعنی حیوانات دیگر را بدرند و بکشند تا زندگی خود شان ادامه پیدا کند. که این حیوانات، حیوانات گوشت خور یا به عبارت دیگر حیوانات درنده گفته می شوند. که در هنگام مواجه شدن هر حیوان دیگر چه ناطق و چه هم غیر ناطق از آن هراس پیدا کرده دوری می کنند. خلقت ذاتی این حیوانات طوری شده که بدون گوشت حیات شان قابل استمرار نمی باشد. به نظرمن یگانه حیوانی که بیشترین خوراکی ها را استفاده می کند و بیشترین وقت را در تهیه غذای خویش به خرچ می دهد حیوان ناطق یا همین انسان است. زیرا از یکطرف او ذاتا معتاد به اکثریت غذای روی زمین است و از سوی دیگر در تهیه این مواد خوراکی مراحل زیادی را طی می کند تا به هدف اصلی اش که همانا لذت بردن از غذا است برسد.
به طور مثال وقتی انسان گوشت بخورد نخست حیوان دیگر را حلال می کند یا به اصطلاح همان خون اضافی آن را دور میکند و بعد قسمت های از بدن حیوان کشته شده را دور می اندازد تا کراهت اش برطرف گردد. سپس گوشت را تکه تکه و خورد وریزه کرده آن را با آب می شوید و بعد آن را در دیک می اندازد و با مواد دیگر چون پیاز و روغن و رومی و مساله دیک که حاوی چندین نوع سبزیجات است مخلوط می کند و بالای آتش داغ می گزارد تا این مواد پخته گردد که اگر تمامی مواد مخلوط شده را بشماریم بیشتر از ده نوع می گردد که در تهیه یک وعده غذایی به مصرف رسیده است و مدت زیادی وقت در تهیه این غذا سپری شده است. سپس این غذا را در یک ضرف کشیده و با سبزیجات و آب و شربت و چای وغیره می خورد. که خیلی قابل مکث است در حالیکه دیگر حیوانات غذای شان را چنین نکرده علف خوران در همان روی زمین بته های علف را می چرند و گوشت خوران نیز در همان کناره های دشت و کوه شکم خویش را از گوشت خام سیر می کنند. و همچنان دیگر حیوانات که سایر مواد غذایی خویش را صرف می کنند.

عبادت این دو حیوان
به همه هویداست که حیوان غیر ناطق هیچگاه چیزی یا کسی را عبادت نکرده است و هیچگاهی به او چنین تصور نشده است. جالب اینکه گاه گاهی همین حیوان غیر ناطق خود مورد عبادت قرار گرفته و انسان ها که خود را عقل کل دنیا میدانند از او (حیوان غیر ناطق) مدد جسته و او را معبود قرار داده و عبادت کرده است و به او خضوع و خشوع کرده است که به عنوان مثال در برخی مناطق جهان گاو را مورد عبادت قرار داده اند و گاهی هم سنگ و کلوخ ساخته دست خویش را پرستیده اند. انسان خیلی از چیز های را پرستیده است که حتی ذکر آن درین مکان مضحک به نظر می رسد.
اما حیوان غیر ناطق به جز اطاعت از انسان در کار های روزمره و انکشافی هیچگاه و هیچ چیزی را پرستش نکرده است.

انواع خوراکی های انسان
انسان اکثریت مواد خوراکی که حیوانات از آن استفاده می کنند را می پسندد، سبزیجات، حبوبات، گوشت ها، مایعات، و خیلی چیز ها را می خورد. که به شکل اختصار به رویه ای برخی از خوراکی های انسان اشاره می شود.
شیر
یکی از خوراکی های انسان شیر خود انسان و شیر حیوانات است، انسان بر خلاف سایر حیوانات علاوه از اینکه در خوردسالی شیر مادر خود را میخورد، شیر حیوانات دیگر مانند گاو و شتر و گوسفند و بز و خر و غیره را نیز می نوشد.
اما نوعیت استفاده از شیر حیوانات در میان انسان و حیوانات فرق دارد به طور مثال..
1 حیوانات در طفولیت از شیر مادر خود استفاده میکنند در حالیکه انسان ها هم در زمان طفولیت و هم در بزرگسالی از شیر استفاده می کنند به شکلی که در طفولیت از شیر مادر خود و در بزرگسالی از شیر حیوانات چون گاو و بز و گوسفند و شتر و خر استفاده می کنند. انسان با دستان خود چوچه های حیوانات را از مادر شان دور می کنند و شیر حیوان را می دوشند و برای خودش ذخیره می کند. همچنان انسان با این شیوه خیلی از حیوانات را در اطراف خود برای تجارت جمع می کند و در هنگام دوشیدن شیر نخست چوچه حیوان را نزدیک مادرش می آورد تا مادر احساس مهر و محبت کرده شیر خود را رها کند با رها شدن شیر و با مکیدن چند بار، فورا چوچه ای حیوان را از محل دور کرده و شیر حیوان را می دوشد و در ستل ها ذخیره کرده سپس برای مفاد زیاد و زیاد شدن شیر یک مقدار آب را در بین شیر مذکور علاوه می کند تا با فروش آن به پول بیشتر دست پیدا کند.
2 حیوانات شیر مادر شان را میخورد و آن را از پستان های مادر شان می مکند اما انسان علاوه از خوردن شیر مادر. شیر حیوانات را تحت یک پروسس قرار داده و از آن غذا های دیگر که آن را لبنیات می نامند تهیه می کند مانند ماست، قروت، چکه ، دوغ و غیره
3 در شرق کره زمین غذا های چون شیربرنج و شیرینی های بنام شیرپیره و فیرنی و شیریخ آیسکریم، از جمله خوردنی های لذیذ است که انسان آن ها را از شیر حیوانات بدست می آورد.
که به نظر من این غذا ها ترکیبی از همان شیر حیوانات یا غذای چوچه های حیوانات است که انسان آنها را با دستان خود دور نگهداشته و پستان مادران آنها را برای خود غصب کرده شیر آنها را برای خود ذخیره کرده در مواقع مختلف آن را میل کرده از آن لذت می برد.

گوشت
انسان انواع گوشت حیوانات را می خورد و اکثرا در شرایع دینی گوشت حیوان های را حلال و قابل استفاده برای انسان دانسته اند که حیوان گوشت خور نباشد. زیرا حیوانات گوشت خور گوشت شان خیلی سخت و ممکن از لحاظ صحی نیز برای انسان مناسب نباشد. برای انسان گوشت های حیوانات مانند آهو گوسفند، گاو، شتر، بز و پرندگان علف و حبوبات خور و برخی حیوانات نسبت به محیط زیست هر جامعه در نظر گرفته شده است.
همانگونه که گفته شد حیوانات درنده به مجرد شکار حیوان، گوشت او را می خورند و ممکن اگر زیاده باشد به روز های بعدی خویش نیز در مکان مخفی ذخیره کنند. اما انسان بعد از کشتن بدن حیوان را تکه تکه کرده مواد اضافی چون معده و خون و برخی نقاطی که برایش خوشایند نیست، را دور می اندازند و صرف گوشت را جداسازی نموده قسمت های آن را میخورد و قسمت های آن را خشک می کند و یا در یخچال ها نگهداری می نماید.
انسان انواع غذا ها را از گوشت حیوانات تهیه می کند که پروسس آن سخن را به درازا می کشاند که به شکل خلاصه می توان ذکر کرد.
1 کباب گوشت: درین غذا انسان گوشت حیوان را بعد از اخته کردن با پیاز، سیر و غیره در سیخ های آهنین امیل می کند و آن را بالای آتش تیز ذغال می گذارد. تا اینکه گوشت کباب شده و پخته می شود.
2 گاهی انسان بعد از کشتن حیوان و کشیدن مواد اضافی آن حیوان را تکه تکه نمی کند بلکه به شکل مکمل و سالم او را بالای آتش قرار می دهد و یا در تندور می اندازد و به شکل مکمل و بسته حیوان را پخته می کند که این عمل در سرزمین های عربی نیز رایج است که بعد از پختن حیوان را بالای تشت بزرگی از برنج (پلو) قرار میدهند و به شکل دسته جمعی او را می خورند. که این روش بیشتر در مهمانی های شان مروج است.

سبزیجات
سبزیجات خوراکه مشترک در میان هردو حیوانات یعنی ناطق و غیر ناطق است یعنی هم انسان ها سبزیجات مانند بادرنگ تره، کرم، کچالو، رومی، و خیلی از سبزیجات را مورد استفاده خوراکی قرار می دهند و هم حیوانات غیر ناطق این سبزیجات را مورد استفاده قرار میدهند. که در عموم می توان گفت خوراکه مورد علاقه هردو بوده می تواند صرف یک تعداد محدود از حیوانات که گوشت خور استند از علوفه و سبزیجات استفاده نمی کنند.
آب
آب نوشیدنی است که تقریبا تمام زنده جان ها به آن نیاز دارند و حتی بدون آب زندگی تمامی حیوانات منوط به وجود آب است که در آیت قرآن نیز آمده است که ( وجعلنا من الماء کل شی حی) یعنی از آب همه چیز را زنده نگهداشته ایم.
انسان و حیوان نیازمند قطعی آب هستند و من نمیدانم که کدام حیوان وجود داشته باشد و به آب نیاز نداشته باشد که این موضوع به حیوان شناسان مربوط می شود.

پوشاک
اکثریت حیوانات غیر ناطق طوری پیدا شده اند که دارای پوست پشم دار و قوی هستند که در هنگام سردی هوا در امان می مانند و سردی هوا کمتر به جان شان رخنه می کند. در عین حال آنها بخاطر که شعور پیدا کردن لباس و کالا را ندارند طبیعتا و خلقتا بی نیاز از لباس پیدا شده اند. اما شماری آنها پوستهای نازک نیز دارند که با وجود آن هم از سردی هوا به مشکل مواجه نمی شوند.
ولی حیوان ناطق که همانا انسان است، دارای پوست نازک بوده و برای فصل سرما نیازمند لباس گرم است، این نیازمندی از یک سو و احساسات زیبا نگری انسان از سوی دیگر و همچنان پنهان کردن شرمگاه انسان از سوی دیگر که به نحوی قصه ای آن در زندگی آدم و حوا انعکاس داده شده است از طرف دیگر انسان را شیفته و یا نیازمند لباس های نموده که رفته رفته این پوشیدن لباس برایش به فخر فروشی و زیبایی نمایی تبدیل گردیده است.
امروزه انسان ها برای اینکه خود را آدم مهم و ارزشمند نشان بدهند لباس قیمتی به تن می کنند و کوشش می کنند تا لباس تکراری نپوشند. و حتی در برخی مناطق جهان برای فخر فروشی و زیبا معلوم شدن، چوچه ای جدیدا پیدا شده گوسفند را به مجرد پیدا شدن اش ذبح می کنند و پوست آن را برای خویشتن کلاه درست می کنند و آن را با افتخار بر سر خود می گذارد. این کلاه در افغانستان بنام قره قلی یاد می شود و در مناطق شمال افغانستان بیشتر ساخته می شود که متاسفانه یکی از صادرات این کشور نیز به حساب می رود.
از جمله ریس جمهور های افغانستان حامد کرزی اکثرا این کلاه را به سر کرده است. و خیلی از مسولین دولتی و تجار این کشور این کلاه را به سر می کنند.
خیلی از لباس های انسان از پوست حیوانات بدست می آید مثلا از پوست گرگ و روبا و غیره لباس های گرم زمستانی تهیه می کنند و کلاه های رنگارنگ تولید می کنند لباس از پوست حیوانات در مناطق سردسیر دنیا از جمله در روسیه و اطراف آن بیشر رواج دارد. اما نکته جالب و خیلی اذیت کننده همان کلاه است که از پوست نوزاد گوسفند تهیه می کنند.

کشتن
همانگونه که بحث شد تمامی حیوانات چه ناطق و غیر ناطق برای تامین مواد غذایی خود ها به گوشت نیز نیازمند استند به همین خاطر است که برای تهیه غذا دست به کشتن حیوانات می زنند. اما چگونگی کشتن حیوانات در میان حیوانات کشنده، فرق دارد مثلا انسانها دست و پای حیوانات را در مقدمه ای تصمیم کشتن با ریسمان می بندند و کارت تیز آهنی را آماده و بر گلوی حیوان می گذارند و گلوی حیوان را با کارت تیز قطع می کنند، اما حیوانات غیر ناطق چون تفکر و توانایی تهیه این وسایل را ندارند و همچنان به اصطلاح عقل و تمیز ندارند تا تمیز کنند که حیوان مورد نظر را چگونه بکشند آنها به شکل شیکار به تعقیب حیوان مورد نظر شده و به شکل آنی بالای آن حمله می آورند و با گرفتار کردن حیوان با دهان و دندان خویش بر حیوان حمله می کنند و به تدریج حیوان را از پا در آورده و آن را به شکل خام می خورند.
البته حیواناتی غیر ناطق هم هستند که نخست همانند انسان دهان و دندان های تیز خود را همانند کارت دست داشته انسان، بر گلوی حیوان گذاشته و می فشارند و خون او را می مکند و به این شکل اورا می کشند سپس اجزای بدن او را می خورند.
نکته دیگر قابل عرض این است که حیوانات غیر ناطق فقط در زمان گرسنگی به حیوانات دیگر حمله می کنند تا با گرفتن و خوردن آن حیوان شکم خویش را سیر نمایند. که خیلی اوقات و در بسیاری از حملات شان حتی موفق به گرفتاری حیوان شیکار نمی شوند. اما حیوان ناطق یا همین انسان نه تنها اینکه برای سیر کردن شکم خویش حیوان را ذبح می کند بلکه در بسا موارد غیر ضروری نیز به حیوانات حمله ور می شوند. مثلا برای پخته شدن نشان زدن توسط تفنگ نیز حیوانی را نشانه می گیرند و براو فیر می کنند. و حتی گاه گاهی دیده شده که برای ساعت تیری تفنگ خود را برداشته و بر حیوان بی آزاری مثل خر و یا خرگوش شلیک کرده است و آن حیوان بی ضرر را کشته و به اصطلاح ساعت تیری نموده است.
در برخی مناطق انسان یا همان حیوان ناطق وقتی در خواب خویش مار را ببیند در بیداری مار را دشمن خود تعبیر کرده است در حالیکه همیشه مار از انسان در حال گریز بوده و از انسان ترس و هراس در دل دارد.
یکی دیگر از خصایص انسان یا حیوان ناطق این است که بسا اوقات به حیوانات حمله می کنند که گوشت آن از نظر خود انسان حلال یا قابل استفاده برایش نمی باشد مثلا روباه گرگ وغیره که از پوست آن برای ساخت کلاه استفاده می کنند. به همین شیوه یکی دیگر از عملکرد های حیوان ناطق یا انسان کشتن چوچه گوسفند به مجرد به دنیا آمدن اوست. تا از پوست آن برای خویش کلای پوست که همانند تاج سلطنتی است تهیه کنند. باید گفت که کشتن چوچه گوسفند به مجرد تولد شدن وی در کشور ما افغانستان رایج است که یکی از صادرات تجارتی این کشور نیز کلای پوست است. در میان رهبران جهان یگانه ریس جمهوری که این کلاه را (کلاه که از پوست چوچه گوسفند جدیدا تولد شده) به سر می کند حامدکرزی ریس جمهور افغانستان در سالهای 2001 الی 2013 است. که تکرار اش حسن به نظر رسید.
به همین شیوه انسان یا حیوان ناطق برای فرو نشاندن قهر و غضب خویش هرازگاهی به همنوعان خودش حمله می کند و انسان را می کشد نه بخاطر تهیه غذا بلکه برای اینکه از لحاظ روانی خود را آرام کرده باشد که مثال های آن را روزمره در حیات زندگی مان مشاهده می کنیم. و اگر خواننده ملول نشود همین انسان است که سلاح های خطرناک کشتار جمعی را اختراع کرده است و هرازگاهی از طریق رسانه های جمعی می بینیم که همین سلاح ها باعث کشته شدن هزاران انسان و حتی ملیون ها انسان شده است.
خلاصه اینکه حیوان غیر ناطق فقط بر یک حیوان حمله می کند، اما انسان نه برای پر کردن شکم بلکه در برخی مواقع با یک ضربه صد ها و حتی هزاران انسان را طعمه آتش کرده آنها را از بین می برد.

نتیجه اینکه حیوان ناطق نه برای پر کردن شکم خویش به کشتن دیگران می پردازد بلکه برای فرونشاندن قهر خود و یا برای آرامش روان خود نیاز به کشتن همنوعان خویش دارد، برای بیشتر کردن ملیونها و ملیارد ها پول خود نیاز دارد تا انسان ها کشته شوند تا قدرت سیاسی و اقتصادی این حیوان ناطق برآورده گردد.
باید روزانه چهارراه ها و سرک ها پر از خون انسان گردد تا انسان دیگر آرامش نصیب اش گردد. باید هزاران بیوه و بیچاره و ملیونها طفل معصوم یتیم گردد تا انسان دیگر احساس آرامش کند و ساحه قدرت و سلطه اش گسترده تر گردد.
وقتی بحث ابعاد منفی حیوانات آمده باید عرض کنم که حیوان های غیر ناطق نیز برخی قباحت های خود را دارند که می توان به باور انسان ذیلا بر شمرد.
حیوانات غیر ناطق خیلی از چیز هارا به سان انسان تمیز کرده نمی توانند مثلا غذای خویش را به شکل انسان پروسس نمی کنند، حرف زده نمی توانند، خانه های مجلل ساخته نمی توانند، وسایل پیشرفته مانند طیاره و موتر و مبایل و غیره ساخته نمی توانند به اصطلاح انسان، حیوانات غیر ناطق تکامل نمی کنند، گردهمایی ندارند و برای همدیگر قانون و حقوق مدون نمی سازند. لباس نمی پوشند، و خود را اکثرا تمیز و پاک نمی کنند. زمین را تقسیم بندی نمی کنند و هرکجا بخواهند سفر می کنند و وقتی انسان را ببینند از او کناره می روند و هراس دارند که بر ایشان بلای را نازل نکند.
اما نکات مشترک این دو حیوان در عاطفه، ترحم، قهر، خوردن و نوشیدن و غیره است و نکات افتراق شان در نداشتن به اصطلاح عقل و خرد، تجمع ثروت، کشتار جمعی، ظلم فوق تصور، تکامل، تصویب قانون، ساختن دنیا، وسایل پیشرفته زندگی، و یک تعداد از امور دیگر است.
گرگ بعد از روز های طولانی فقط در پی گرفتن یک گوسفند از هزار گوسفند رمه است اما چوپان تمامی آن هزار گوسفند را در نظر دارد به قصاب بفروشد تا او این هزار گوسفند را بکشد و برای مردم عرضه کند.

جنگ حیوانات غیرناطق در مقایسه با انسان ها
یکی از ویژگی های هردو حیوان ناطق و غیر ناطق قهر و جنگ و خشونت است که در مواقع مختلف معمولا در اوقات تضاد منافع با همدیگر می جنگند.
حیوانات غیر ناطق اغلبا بر سر مواد غذایی و شکار باهم درگیر می شوند، مثلا وقتی یکی اگر شکاری را موفقانه صید کرده باشد و بخواهد آن را بخورد و یا از جای به جای دیگر انتقال دهد و درین هنگام حیوان گوشت خور دیگری مواجه شود که آن حیوان نیز گرسنه باشد. برای خوردن آن شکار و گوشت با هم در گیر می شوند و هرکدام کوشش می کند تا ازین لاشه صید شده شکم خویش را سیرکند. و از گرسنگی نجات یابد که گاهی این درگیری باعث زخمی شدن شدید این دو حیوان گوشت خور می شود.
گاهی حیوانات علف خور نیز بالای علف و چیز های دیگر با همدیگر درگیر می شوند که همدیگر را زخمی می کنند.
اما جنگ حیوان ناطق یا انسان با جنگ حیوانات غیر ناطق خیلی تفاوت دارد.
انسان ها هنگام که منافع شان در خطر اتلاف قرار گیرد به انواع مختلف دست به کار می شوند.
1 انسان های عادی و دست پایین جامعه به شکل فردی دست به کار می شوند که نخست با زبان به طرف مقابل می فهمانند تا حق و منافع شان را زیر پا نکند. وقتی این رویه کارگر واقع نشد به انسان های بلند تری شکایت می کنند و گاها پیش از شکایت بر طرف مقابل حمله می کنند و به شکل فزیکی همانند حیوانات دیگر قهر خود را فرو می نشانند و حق خود را به این شیوه می ستانند.
2 انسان های به اصطلاح کلان و سیاست مدار در هنگام که منافع شان در خطر قرار می گیرد و یا اینکه منافع گشایی می کنند و گاهی می خواهند منافع دیگران را برای خود شان بگیرند. نخست فکر عمیق می کنند و طرح می ریزند که معمولا طرح شان به یک پلان منظم مبدل می شود و آن اینکه :
نخست این منافع خود شان که اکثرا خوردن حق دیگران است آن را مقدس نمایی می کنند. یعنی برای مردم طوری کج می فهمانند که این منافع شخصی او نیست بلکه اگر همه دست به کار شوند این منفعت به تمام مردم می رسد. و به اندازه ای این طرح و پلان خود را پوشش مقدس می دهند که سایر انسانهای عادی قبول می کنند و این حرف سیاستمدار را می پذیرند و آماده هرنوع فداکاری می گردند. درین هنگام خود انسان سیاستمدار به دلیل اینکه او مصروف سایر امور مردم است در جنگ فزیکی اشتراک نمی کند و سایر انسان ها قبول دارند که خود شان به جنگ بروند اما رهبر شان در جنگ فزیکی اشتراک نکند.
اینجاست که ده ها و صدها و هزاران انسان در جنگ فزیکی اشتراک کرده و جان های خود را در مقابل به اصطلاح دشمن منافع شان از دست میدهند و طرف مقابل را نیز می کشند و آن ها را دشمن خون و ناموس و مال خود می شمارند.
وقتی مردم منافع سیاستمدار را مقدس دانستند آنگاه هرنوع فداکاری لازم را نظر به احساسات شان متحمل می شوند. و طرف مقابل را مباح الدم میدانند. درین هنگام این سیاستمدار است که نحوه جنگ را تعیین می کند و شدت و خفت تلفات انسانی بدست اوست.
دو رهبر خفته در بین دو بستر دو عسکر خسته در بین دو سنگر
دو رهبر پشت میز صلح خندان دو بیرق بر سر گور دو عسکر
این جنگ ها از پسران آدم آغاز و در طول تاریخ بشریت سابقه بسا طولانی دارد. تعدادی از جنگهای انسان ها تلفات ملیونی داشته است و حتی تعدادی از آن ها به ده ها ملیون کشته هم اکتفا نکرده اند. از کشته های انسان ها پشته ساخته اند در حالیکه در اکثر موارد کشته شده ها نفهمیده اند برای چه کشته شده اند و کشنده ها نیز نفهمیده اند که برای چه کشته اند؟
امروزه که انسان خود را بهترین مخلوق خدا میداند این جنگ ها به جای رسیده است که در یک دقیقه هزاران انسان طعمه این نوع جنگ ها می شود. با یک طیاره بر یک محل حمله می شود و هزاران انسان در مدت ده دقیقه ذوب آتش می شود.
یک بم در یک محل انفجار می کند و صد و ها و هزاران انسان را هدف می گیرد.
یکی از تفاوت های جنگی میان انسان و حیوان این است که انسان در اکثر مواقع برای جنگ و کشتن پلان منظمی را پیشاپیش ترتیب و تنظیم می کند و بعدا مطابق پلان طرح شده دست به کار شده و طرف مقابل خود را می کشد. اما جنگهای حیوان غیر ناطق اینگونه طرح ریزی نمی شود بلکه به شکل آنی وقتی با هم مواجه می شوند و منافع ویا هم حیات شان در خطر می گردد آنگاه به طرف مقابل شان حمله می کنند.

عاطفه و ترحم:

عاطفه ویژگی است که انسان ها آن را منحصر به خود میدانند در حالیکه این خاصیت در برخی از حیوانات نیز خیلی قابل دید است.
شاید از طریق صفحات مجازی دیده باشید که یک تمساح وقتی یک آهوی باردار را شکار می کند و بعد از شکار متوجه می شود که آهوی شیکارشده حامله یعنی باردار است، او را نمی خورد و بلکه رها می کند اما….
خیلی وقتها شده که شیر یک چوچه ای گاو را که جدیدا از شکم مادرش افتیده است شیکار کرده اما وقتی متوجه می شود که این چوچه ای گاو است و جدیدا وارد دنیا شده به عوض کشتن و خوردن، آن چوجه ای گاو را با زبان خویش پاک می کند و او را نوازش می دهد تا ترس نخورد و زنده نگه داشته شود.
اما وقتی عمل کشتن چوچه ای گوسفند را توسط انسان مشاهده می کنم واقعا متحیر می شوم و احساس می کنم انسان خیلی حیله گر و ظالم است نسبت به حیوانات غیر ناطق درنده، که هیچ امتیازی برای خود ها قایل نیستند و هیچگاه از خوب بودن خود لاف نمی زنند.

کشتن خر
در یکی از روز های سال 2022 که فیسبوک میدیدم کلیپی را به اشتراک گذاشته بودند که شخصی کلاشنکوف دار با پیراهن و تنبان و کرمچ در یکی از قریه های افغانستان به زانو می نشیند و بر پیشانی خری که هیچ تقصیری ندارد شلیک می کند و خود با خوشحالی به این کار خود فخر می کند.

چوپان و گرگ و گوسفندان

انسان دنیای سیاست و اجتماع را به سه دسته تقسیم کرده است. چوپان، گرگ و گوسفند تعدادی را به عنوان چوپان به معرفی گرفته است که همان شاهان و سیاسیون دنیا هستند آنها از سرپرستی و خدمت و ترقی و تمدن می حرفند. و مردم در اطراف آنها حلقه می زنند و در هنگام خطر به آنها پناه می برند. تعداد دیگری را به عنوان گرگ به معرفی گرفته اند اما این گرگ ها شبیه همان گرگ های کوهی و دشت نیستند، که صرف برای سیر شدن شکم خود یکی از گوسفندان رمه را بدرند و بخورند و هنگامی که سیر شدن بروند به خوابگاه شان و از نزد رمه دور شوند. بلکه این گرگ ها دو پا دارند و نه بخاطر پر شدن شکم شان که برای قتل عام مردم و گوسفندان کار می کنند. این گرگان در یک دقیقه به صد ها و هزاران انسان را به قتل می رسانند و دهشت خلق می کنند و بعد از کشتن هزاران و حتی ملیونها انسان بی گناه، این عمل خود را ثواب و کار عبادت و حتی قهرمانی در دنیا میدانند و بعد ازین همه قتل ها و کشتار مردم را طوری فریب میدهند که بعد ازین باید دستان این اشخاص را ببوسند و تا ابد به آنها احترام داشته باشند.
و این گوسفندان نیز مطابق تقسیم شدن شان هیچگاه به حالت گوسفندی خویشتن آگاهی پیدا نمی کنند و تا آخر عمر گوسفندوار در روی زمین بسر می برند.

مباح دانستن اشیا
اکثریت انسان ها تمامی اشیای جهان را برای خود انسان مباح و بدون اجازه قابل استفاده میدانند، در برخی ادیان نیز به این مفکوره تاییدی آمده است. به طور مثال در کتب فقه دین اسلام آمده است ( الاصل فی الاشیاء الاباحه) یعنی اصل در اشیا اباحت یا جایزالاستفاده بودن است.
این اصل پذیرفته شده انسان برای انسان ها اجازه داده است تا خود مختار عمل کنند و به هر چیزی حمله کنند و به جز مواردی که شاهان جهان آن را منع کرده باشد، در سایر امور خود را مختار مطلق بدانند. این رویکرد وضعیت جهانی را طوری آماده کرده است که کشتن چوچه جدیدا تولد شده گوسفند و ساعت تیری و خوشگذرانی در کشتن حیوانات وحشی در میان انسان ها رایج باشد.

در دنیای که ما در آن چشم گشوده ایم. انسان است که همه چیز را تعریف می کند، او چیزی را خوب و چیزی را بد می گوید و مخاطبان اش هم همین انسان های دیگر است که به خوبی قبول می کنند. انسان همه چیز را برای خود مباح دانسته است، به جز مواردی که به دیگر انسان ها ضرر داشته باشد قوانین اساسی دنیای انسانیت تقریبا همین چیز را تاکید دارد. در برخی کشور ها از حقوق حیوانات نیز سخن زده شده است اما همین حقوق را انسان خودش و به ذوق و نگرش خویش تعریف کرده است. برای انسان کشتن حیوانات حتی در ادیان مقدس نیز مباح دانسته شده است. استفاده از زمین به هرشکلی که برایش مفید باشد، استفاده از تکنولوژی و اختراعات خود انسان، و همینطور سایر موارد.
در بسا مناطق وقتی انسان در خواب خویش حیوان غیر ناطق بنام مار را می بیند فردای آن این نوع خواب را به دیدن دشمن در خواب تعریف می کند. و احساس منفی دارد او مار را دشمن خویش می پندارد در حالیکه مار و اکثر حیوانات درنده وحشی همیشه از هنر یا مکر و چال و نیرنگ انسان در هراس هستند و همیشه با دیدن انسان از او فرار می کنند.
انسان خود را خلیفه خدا در زمین خوانده است و با استناد به وحی خدایی این خلافت را بدون چون و چرا مالکیت خود دانسته است.
او گوسفندان را از خوردن و دریدن گرگ و حیوان درنده می ترساند و برای نگهداری گوسفندان خود را چوپان و سک را پاسبان آنها به معرفی گرفته است. در حالکیه گرگ از میان هزاران گوسفند صرف یک راس آنها را خورده و سیر و آرام می شود اما این انسان است که 999 دیگر گوسفندان را نوش جان می کند و خود را دوست و نگهبان این گوسفندان نیز به معرفی می گیرد.
شنیده و حتی دیده شده که انسان به حیوانات مثل سک خر و حتی مار تجاوز جنسی می کند و غریزه جنسی خویش را با تجاوز به حیوانات اشباع می کند در حالیکه هیچگاهی دیده نشده که حیوانات حتی حیوانات وحشی برای اشباع غریزه جنسی خویش بر انسان حمله کرده باشد.
علاوتا انسان حیوانات غیر ناطق را بر خلاف نسل شان برای ساعت تیری و یا برای پیدا کردن نسل جدید آمیزش جنسی میدهد مثلا خر را بالای اسپ می کند تا سکس کنند بز را بالای گوسفند و همینطور حیوانات چون سک را بالای خودش می آورد تا آمیزش جنسی کنند. در حالیکه هیچ یک ازین اعمال را حیوان غیر ناطق انجام نمیدهد مگر اینکه انسان او را وادار کند و او را آموزش این کار را بدهد.

آتش زدن انسان
تمامی حیوانات چه ناطق و یا غیر ناطق دارای عواطف هستند که گاهی بالای چیزی به قهر و غضب می شوند و عکس العمل جدی نشان میدهند. این حیوانات یکدیگر را حتی می زنند و حتی می کشند و به حیات طرف مقابل نقطه پایان می گزارند.
اما قهر و غضب انسان نسبت به سایر حیوانات عملا وحشتناک تر می شود. و عکس العمل بسیار خطر ناک و دور از شرافت از خود نشان میدهد. مثلا انسان زمانی که خیلی غضبناک و قهر شود علاوه ازینکه همنوع خود را می زند و می کشد بلکه جسد او را نیز به آتش می اندازد. و گاهی هم انسان زنده را در آتش می اندازد تا زنده سوزانده شود، که چنین عملکرد ها را ما و شما در برخی اوقات از طریق میدیا تماشا کرده ایم.

مسایل جنسی این دو حیوان
هردو حیوان ناطق و غیر ناطق از خود مسایل جنسی دارند و همین ضرورت جنسی شان باعث شده که نسل شان دوام پیدا کند. اما شیوه های اشباع جنسی و عملکرد جنسی و در اختیار قراردادن بدن یکدیگر در میان انسان و حیوان غیر ناطق تفاوت دارد.
طوری که میدانیم مسله جنسی انسان نسبت به حیوان غیر ناطق بیشتر است و در همه فصول سال انسان نیازمند و علاقمند اشباع جنسی است. حیوان غیر ناطق نسبت به ناطق کمتر نیاز جنسی دارند و در طول مدت سال گاه و ناگاه آماده به مسایل جنسی می شوند. به همین شیوه حیوان غیر ناطق صرف برای لذت بردن از عمل جنسی این عمل را انجام میدهند اما انسان گاه برای لذت بردن این عمل را انجام میدهند و گاه گاه دیده شده که انسان برای بدست آوردن پول بدن خود را در اختیار انسان های ثروتمند قرار میدهند و حتی دیده شده که برای برخی انسان ها همین عمل جنسی خود شغلی برای استمرار حیات او بوده است. و جالب تر اینکه انسان های درین دنیای به اصطلاح مدرن هستند که کمپنی های برای عرضه خدمات سکسی ساخته شده که توسط تعدادی از انسان های مفشن و دارای لباس بلند و زندگی بلند اداره می شوند. که حتی اگر بحث حیوان غیر ناطق در مجلس شان یاد شود آن را برای خود شان کسر شان میدانند و یاد کننده را توبیخ و تنبیه می کنند که چرا نام حیوان غیر ناطق را در مجلس شان یاد کرده اند.
قابل ذکر است که انسان گاه و ناگاه مورد تجاوز جنسی نیز قرار می گیرد که اعمال عمل جنسی بدون رضایت یک طرف را بنام تجاوز جنسی محسوب می کنند.
اما حیوان غیر ناطق ممکن مورد تجاوز جنسی قرار گرفته باشد و جنس نر آن بدون رضایت جنس ماده آن این عمل را انجام داده باشد. اما هیچگاه حیوان غیر ناطق برای بدست آوردن غذا یا امکانات دیگر خود را در اختیار جنس نر خویش قرار نداده است.
نکته دیگر این بحث این است که دیده شده که انسان مذکر برای اشباع غریزه جنسی خویش گاهی به حیوانات غیر ناطق تجاوز جنسی نموده و با حیوانات چون خر، سک، و غیره آمیزش جنسی داشته است. اما حیوانات غیر ناطق هیچگاه به انسان و دیگران تجاوز جنسی نداشته است.

مقایسه گرگ با انسان یا حیوان ناطق
انسان یا حیوان ناطق همنوع خود را می درد و حتی او را آتش می زند. گوشت های او را پاره پاره می کند و صد ها نوع حیله و نیرنگ به کار می برد تا با وجود اینهمه جنایات خود را شریف و حتی اشرف المخلوقات بنمایاند. اما گرگ هیچگاه گرگ دیگر را نمی خورد و صرف برای سیر کردن شکم خود تلاش می کند نه در صدد شهرت است و نه هم حس جهانخواهی دارد و برای خوب نمایی هیچ برنامه ای ندارد.

جنگاندن حیوانات
یکی از ویژگی های حیوان ناطق یا انسان این است که او بسا اوقات برای ساعت تیری و خوشگزرانی حیوانات غیر ناطق را در جنگ می اندازد تا از مشاهده جنگ آنها خودش لذت ببرد. این عمل نه تنها در افغانستان که در بسا ممالک آسایی از جمله پاکستان ایران کشور های عربی و غیره مروج است. اما نحوه جنگاندن و نوع حیوان نسبت به مناطق مختلف فرق دارند.
مثلا در افغانستان جنگاندن شتر ها، سک ها، کبک ها، بودنه ها، مرغ های نر و غیره رواج کامل دارد.
در کشور های عربی برای ساعت تیری حیوان خرگوش یا آهو را پیش انداخته و در عقب آن تازی یا نوعی از سک است را می اندازند تا این خرگوش بیچاره را در پیشروی آن ها صید کند و خود با موتر های خویش آن را تعقیب کرده نوعی بازی تماشایی را خلق می کنند.
این جنگاندن حیوانات را بنام سکبازی بودنه بازی و غیره یاد می کنند و مردمان زیادی برای تماشای این بازی ها جمع می شوند و حتی در میان ثروتمندان شرط گذاشته می شود که اگر فلان سک یا کبک یا بودنه برنده شده مبلغ این اندازه پول را به طرف مقابل بپردازد.
جالب اینجاست که خود انسان سک ها را می جنگاند ولی وقتی بحث جنگ شود بار ها شنیده ام که موسفیدان می گویند ( جنگ از سک میراث مانده است).

مجازات ها
هردو حیوان یعنی انسان و حیوان غیرناطق در مواقعی دست به تنبیه اطرافیان خویش می زنند. مثلا وقتی یک گرگ به چوچه ای حیوان دیگری تعرض کند آن حیوان وقتی ازین حمله و تعرض آگاه می شود بلافاصله عکس العمل نشان میدهد و به آن گرگ حمله کرده مجازات مورد نظر خویش را اعمال می کند. ممکن این گرگ را زخمی کند یا هم کمتر یا بیشتر که نظر به خشم و قدرت و توانایی آن حیوان اعمال می شود. معمولا مجازات های حیوانات غیر ناطق کشتن طرف مقابل یا زخمی کردن او و یا هم اخراج آن حیوان از محل زندگی اش که در بین انسان ها نام تبعید را به خود گرفته است می باشد. بیرون ازین اعمال کدام مجازات دیگر درمیان حیوانات غیرناطق وجود ندارد.
اما حیوان ناطق که نام خویش را انسان گذاشته است، مجازات های مختلف را علیه کسانی که مخالف منافع اش عمل کرده باشند اعمال می کند. این مجازات های معمول دربین انسان ها عبارت اند از اعدام یا کشتن جانی، قصاص که نوع دیگر از کشتن انسان است، حبس های ابد و طولانی مدت و قصیر المدت، شلاق زدن، زیر دیوار کردن و غیره اما دیده شده که انسان ها همنوع خویش را زنده به گور کرده اند و حتی نوزادان را طور زنده به جرم دختر بودن زیر خاک کرده اند. و گاهی انسان همنوع خود را در میان قفس انداخته و قفس را بالای آتش قرار داده اند. و انسان را به شکل فجیع زنده سوختانده است. من کلمه وحشیانه را استفاده نکردم زیرا حیوانات وحشی چنین نمی کنند.
به همین شیوه بار ها دیده شده که انسان برای گرفتن انتقام از همنوع خود با اینکه دارای عقل و خرد است علاوه از کشتن و برباد کردن دشمن خود انسان های بی گناه که در اطراف دشمن اش بوده اند را کشته است. در حالیکه آن انسان ها هیچگونه ضرری به کشنده نرسانده است.

برابری
یکی از شعار های که در میان انسان ها یا حیوان ناطق بیشتر کاربرد دارد، کلمه برابری است. هدف از برابری در ذهن این انسانها مساوات و برابر بودن حقوق انسان هاست که باید در میان انسان هیچگونه تبعیض نژادی، جنسیتی، مذهبی و غیره وجود نداشته باشد. و تمام انسان ها چه سیاه پوست چه سفید پوست و چه زرد پوست و شرقی وغربی و .. حقوق برابر داشته باشند.
این مطالب در متون قوانین ملی و بین المللی انسان ها نوشته شده است. اعلامیه های حقوق بشر و غیره پر از این مطالب است که هرگونه تبعیض و امتیاز میان انسان ها وجود نداشته باشد.
ولی در عمل وقتی مشاهده می شود. عملا تبعیض و امتیاز در میان همین انسان ها وجود دارد. حتی به سطحی که خود همین کسانی که نویسندگان و تصویب کنندگان و مجریان این مطالب و قوانین هستند، حقوق و امتیازات شان صد برابر یک انسان دیگر است که در یک کشور دیگر زندگی می کند. شما یک کارمند عادی ملل متحد یا حقوق بشر در اروپا یا امریکا را در نظر بگیرید و عواید یک خیمه نشین در هندوستان را با هم مقایسه کنید نتیجه همان می شود که من حدس زده ام.
ولی حیوانات غیر ناطق چنین جلسات و نشست های مبارزه علیه تبعیض و درک آن را ندارند. و هیچگونه قوانین در رابطه به موضوع فوق تصویب نکرده اند، اما دیده می شود که تبعیض و امتیاز گیری در میان شان به مراتب کم تر ازتبعیض میان انسانهاست. تمام هم و غم شان پر کردن شکم های شان است که هر کدام پشت همین دغدغه سرگردان هستند.

میراث های این دو زنده جان
هردو حیوان چه ناطق و چه غیر ناطق دارای مدتی از عمر و زندگی درین دنیا هستند، و بعد از مدت های مختلف ازین دنیا رخت سفر بسته و می میرند.
اما میراث باقی مانده ازین دو حیوان تفاوت دارند. زیرا حیوان غیرناطق با ویژگی های که دارد نه برای آینده و اولاد های خویش چیزی جمع کرده به میراث می گزارد و نه برای خودش قصر ها و اندوخته های می سازد که به شکل اتوماتیک با مردن اش این اندوخته ها به ورثه و نسل بعدی اش انتقال کند.
ولی انسان که مغز متفکر دنیاست هم برای اولاده ای خودش میراث و اندوخته های مالی می گزارد و هم برای تمامی بشر چیزهای را به میراث می گزارد. کتاب ها و اختراعات و طرح های جدید زندگی و سهولت های زندگی اجتماعی و ووو

خود بهتر بینی
با اینکه فهمیدیم که انسان از لحاظ برخورد های زندگی خیلی کمبودی های خود را دارد و حتی در بسا موارد خطرناکتر و ظالمتر از حیوان غیر ناطق می نمایاند و تمامی مصایب زندگی جمعی نتیجه کار همین انسان است. با آنهم همین انسان مدعی است که او بهترین موجود از مخلوق خداست و همه کار های که انجام میدهد شرافتمندانه است و او بر سایر حیوانات برتری و شرافت دارد. البته شرافتی که خود انسان از آن حرف می زند.
او وقتی بالای انسان دیگری قهر و غضب شود آن انسان را با کلمه حیوان صدا میزند تا او متاثر شود. مثلا وقتی کسی را دشنام دهد می گوید ( او خر) ویا ( او حیوان) با گفتن این کلمه ها به نظر خودش به طرف مقابل توهین کرده او را ناچیز و بی شرف جلوه داده است.
درقوانین جزایی که انسان ها آن را نوشته و قبول کرده اند اگر انسانی انسان دیگر را با کلمه خر یا سک یا حیوان صدا کند، این صدا کردن توهین و تحقیر شمرده شده و برای گوینده ای آن مجازات تعیین کرده است.

نتیجه :
حیوان های ناطق و غیر ناطق هردو مصروف اجرای وظایف خویش هستند، چنانکه انسان آنچه انجام میدهد مدعی است که برای خیر و فلاح دنیا کار می کند. اما حیوانات غیر ناطق چون زبان ندارند تا انگیزه ای عملکرد خویش را بیان نمایند ولی احساس می شود که آن ها بدون کدام اعلامیه و بیانیه ای از خود برای زنده ماندن اجرای وظیفه می کنند.
وضع انسان ها در دنیا صرف در پیشرفت تکنولوژی تغییر کرده است.
وضعیت کشتار انسان ها و بی رحمی انسان نسبت به خودش خطر ناک تر شده است
زیرا یک انسان عقده مند در ده دقیقه هزاران نفر را با بم می کشد و برای کشتار دسته جمعی حتی انسانهای تحصیافته تجمع می کنند و پلان طرح می کنند. و سلاح هسته یی و کشتار جمعی می سازند و میدانیم که حملات انتحاری کار انتحار کننده نیست که با بی خردی و خورد سالی تصادفا این کار را کرده باشد.
در گذشته ها انسان دشمن در صف جنگ را می کشت ولی امروز بدون تفکیک همه انسان ها را می کشد.
گرسنگی در گذشته هم بود و فعلا هم است.
تداوی برای صحتمند شدن در گذشته اخلاق بود فعلا تجارت است.
صحت اگر پیشرفت کرده ویروس نیز پیشرفته شده است.
تعدادی انسان ها امروز ویروس تولید کردند در حالیکه چنین عملی را انسان های قرون اولیه نمی کردند.
اگر علم پیشرفته به میان آمده است، اما باید متوجه باشیم که انسان هنوز مبدا خویش را به درستی نفهمیده است
اگر دقت شود بردگی از میان انسان ها برداشته نشده است ولی نوعیت بردگی تغییر کرده و خیلی از انسان های امروز برده ای مدرن هستند.
در قرون گذشته خیلی از انسان ها علف می خوردند و زندگی رقت بار داشتند و امروزه نیز علف خوری و فقر نیم جهان را تهدید می کند.
خلاصه انسان همانست که بود، کشتار و تجاوز ظلم و بدبختی را انسان کماکان ادامه میدهد اما انسان امروزه خیلی دروغگو شده و عملکرد خود را مقدس نمایی می کند، آن را نتیجه کار بخاطر خدا میداند و تعدادی هم آن را خدمت به مردم وانمود می کند.
والسلام
بابه جان سیغانی
اسلام آباد. می 2023

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *