اسلام و حقوق زنان

حقوق زن از ديدگاه اسلام
بابه جان سیغانی
مقدمه
یکی از وظایف دانشمندان خرد ورز اسلام موضع گیری همیشه در برابر طبقه بندي هاي بي مورد انسان ها بوده كه همیشه در مقابل بی عدالتی ها قد علم نموده و در هموار ساختن جامعه انساني گام هاي عملي برداشته اند كه هرانسان خر دمندي بايك تفكر به ماقبل و بعد تلاش های انها به اهميت و برازندگي شان پي مي برد، لوازم ومسئوليت هاي دين بر تمام مسلمانان كه عذر شرعي ندارند، يك سان تطبيق مي گردد. به همين شيوه امتيازات واستفاده از حقوق انساني براي تمام افراد جامعه اسلامي بر وفق اساسات ديني يك سان است. اسلام هيچگونه تفاوتي را ميان انسان ها چه عربي وعجمي قايل نشده و هيچ برتري را در ميان بشر سراغ ندارد مگر به اساس عمل كرد خود انسان ها.
سوره0حجرات آيه 13سوره نحل آيه 97 ترجمه: “هر كه عمل نيك كرد مرد يا زن و او مسلمان باشد بس هر آينه زندگي اش مي دهيم زنده گاني پاك و مي دهيم آن جماعت را مزد ايشان به نيكوترين آنچه مي كردند.” اين دين به گونه امتياز و برتري در هيچ يكي از خطابه هاي خود حتي به كلمه ياآيها الرجال خطاب ننموده بلكه انسان ها را به عناوين يا بني ادم ياآيهاالانسان ويا ياآيها الناس مخاطب قرار داده است که بيانگر روح عدالت اجتماعي در ميان انسان هاست. پيامبر بزرگوار اسلام مي فرمايند. آگاه باشيد كه هيچ برتري را عربي بر عجمي و نه عجمي بر عربي دارد ونه سياه پوست برسرخ بوست ونه سرخ پوست بر سياه پوست فضليت دارد. سوره نساآيه 32
ترجمه: مردان را حصه است از انچه اكتساب كرده اند وزنان را حصه است از انچه اكتساب كرده اند وسوال كنيد خداوند جل جلاله را از بخشايش او هر آينه خدا هست بر هر چيزدانا.
زن ومرد دو دست تواناي اجتماع انساني اند كه طبق فورمول پروردگار بزرگ با ويزه گي هاي خاص كه دارند با تفاهم جهان را رهبري ميكنند انها طوري زيست دارند كه بدون همديگرشان نه تنها اينكه حيات بشر ممكن نميباشد بلكه زنده گي ساير موجودات به مخاطر افتادسوره بقره آيه 187 .
فشرده ايت شريف ميرساند كه زن ومرد لازم وملزوم همديگر اند وهر دو جز لاينفك جامعه انساني ميباشند وهمينگونه كه تمام انسانها موقف بخصوص درساختار جامعه وخانواده دارند وساكنان اين كره خاكي به اساس شايستگي هاي ويژه اي مصروف عمل وكارند به همان اساس جامعه بشري امرارحيات مينمايد كه چشم بوشي از هر گوشه ان ناممكن است خداوند جل جلاله كه خالق تمام كاينات به شمول انسان ميباشد واز ويژه گي هاي ان منحيث خالق وسازنده اش اگاهي دارد در ايين ارسالي اين عصر خويش يعني اسلام عزيز به اساس همان ويژه گي ها مكلفيت ها وجايب ومواقف رادر نظر گرفته تا انسانها امورمربوط خويش را به شكل فني به انجام برسانند زنان نيز مطابق نظر گرفته تا انسانها امور مربوط خويش را به شكل فني به انجام برسانند زنا نيز مطابق ويژه گي هاي كه دارند نيم از انسانهاي ساكن در زمين در جامعه اسلامي حقوق وجايگاه خاص خود را دارند كه مطابق به دستورات گرانبار اسلام از آن استفاده مينمايند.
ماده اول اعلاميه اسلامي حقوق بشر اعلام ميدارد كه، بشر بطور كلي يك خانواده ميباشد كه بنده گي نسبت به خداوند جل جلاله وفرزندي نسبت به ادم انهارا گرد هم اورده وهمه مردم در اصل شرافت انساني وتكليف مسووليت بدون هر گونه تعبيض از لحاظ نژاد يا رنگ يا زبان يا جنس يا اعتقاد ديني يا وابستگي سياسي يا وضع اجتماعي برابر ان ضمنا عقيده صحيح يگانه تضمين براي رشد اين شرافت از راه تكامل انساني ميباشد همه مخلوقات به منزله بنده گان خداوند جل جلاله هستند ومحبوب ترين انها نزد خداوند جل جلا له سود مند ترين انان به همنوع خود است وهيچ يكي از انان برديگري برتري ندارد مگردر تقوي برهيزگاري.
زنان از نظر اسلام از حقوق ويژه برخوردارند كه اين حقوق موقف شانرامعين ميسازد دراين بحث كوتاه نميتوان تمامي حقوق ومواقف انانرا به بحث گرفت به اين لحاظ باذكر شماري از حقوق ومواقف شان به اين بحث خاتمه خواهيم دادواز خداوند قديراستدعا منيمايم تاروزي رسد كه زنان با عفت كشورمان اگاهانه وابرومندانه به حقوق شرعي واسلامي خويش نايل امده ورابعه وملالي وار از شرف وعزت شان دفاع نمايند انشالله

مبحث اول
حق حيات
نخستين ومهمترين حق براي افراد جامعه حق حيات ميباشد كه با تاسف فراوان قبل وبه شكل ظالمانه از نزد زنان گرفته ميشد خوشبختانه با ظهور پرنور اسلام ونزول ايات عديده در اين مورد جلو ظلم واسبتدا د برزنان گرفته شد.
سوره اسرا آيه 33ترجمه: ونكشيد نفس را كه حرام ساخته خدا مگر به حق.
سوره نحل آيه 58-59ترجمه: دختران را مآيه از ظهور اسلام در گوشه هاي از جهان اين هديه الهي به نحو از انحا ننگ وبد بختي ميدانستند وهنگاميكه به يكي از انان مژده تولد دختر داده ميشد صورت اش سياه ميگرديد ومملو از خشم وغضب غم واندوه ميشد از قوم وقبيله خود وخويشتن را بنهان ميكرد وسرگشته وحيران به خود ميگفت ايا اين ننگ راببذيرد ودختر را نگاه دارد يا اورا در زير خاك زنده به گور سازد هان چه قضاوت بدي كه ميكردند.
سوره تكوير آيه 8-9 ترجمه: و انگاه كه از دختر زنده در گور شده پرسيده شود كه به كدام گناه كشته شده. است كه تلاوت ميكنيد قتل يك انسان را بمثابه قتل تمامي مردم ميداند.
سوره مائده 32 ترجمه: بدين سبب بر بني اسرايل چنين حكم نموديم كه . انكه هر كس بكشد كسي را بغير عوض و به غير فساد در زمين پس همچنان است كه كشته باشد مردمانرا همه .
با درخشش نور اسلام به زنان درگير مانده درظلم و قتل ناحق حق زنده گي و حيات اعطا گرديد وتفاوتهاي ايجاد شده از ميان رفت آنگاه قصاص براي قتل مردم وقتل زن تفاوت نداشت ودر برابرقتل ناحق انسان آيت قصاص نازل گرديد.
سوره بقره آيت 179 ترجمه. وبراي شما در قصاص زندگانيست اي دانشمندان تا شما بپرهيزيد.
درقصاص ازنظرقواعداسلام فقط نفس انسان اعتبار دارد نه مرد وزن;يعني اگرمرد زن را به قتل رسانده باشد و يا هم زن مرد را ; قاتل به قصاص يا مجازات قتل نفس انسان ميرسد. وطبيعيست كه آيات قصاص بخاطرآن نازل گرديدند تا مانند ساير آيات نازله به رسم ورواج هاي نا معقول آن دور خاتمه دهند وزندگي كه به عنوان تحفه گرانباي الهي است طوري يكسان براي اشرف مخلوقات يعني كه انسان متشكل از زن ومرداست ارزاني نمايد.
قانون اساسي سال 1382كشور زندگي راموهبت الهي و حق طبيعي انسان دانسته وهيچ شخص را بدون مجوز قانوني ازاين حق محروم نميداند.
اعلامه اسلامي حقوق بشر نيز زندگي را موهبت الهي دانسته وآنرا حقي ميداند كه براي هر انسان تضمين شده است. وبر همه افراد وجوامع و حكومت ها واجب ميداند كه از اين حقوق حمايت نموده ودر مقابل هر تجاوز عليه ان ايستاده گي كنند و كشتن هيچ كس را بدون مجوز شرعي جايز نميداند. بر اساس آنچه گفته شد حق حيات زن از ديدگاهي اسلام به هيچ وجه كمتر از حق مرد نيست زيرا اسلام دينست كه براي بهبود وضيعت انسان ها نازل گرديده نه فقط براي مرد يا زن.

حق داشتن شخصيت
در اصول دين مقدس اسلام هر انسان چه زن باشد يا مرد از داشتن شخصيت حقوقي بر خوردار است . هر انسان مي تواند در حدود احكام شرع و قانون از آن استفاده نمايد . اسلام بر خلاف دوره هاي جهالت كه زن را منحيث متاع و آله دست فكر مي كردند و مانند كالا از او استفاده مي شد او را به ديده قدر نگريسته و حيثيت و شخصيت انساني هم مانند مردان به او قايل گرديد و مردان را مكلف ساخت تا با زنان به شيوه انساني و به شكل شايسته معاشرت كنند چنانكه ميفرمايد( و با زنان خود به طور شايسته در گفتار و رفتار معاشرت كنيد).
آنگاه زنان در كنار مردان از شخصيت حقوقي خويش برخوردار گرديده قادر شدند تابه خريد فروش، داشتن ملكيت، ازدواج، رهن (گيرو) هبه (بخشش) وساير موضوعات مورد ضرورت شان دست بزنند وخود به نفع وضررخويش بانديشند.
سوره نسا آيت32 ترجمه : مردان را حصه است از آنچه اكتساب كرده اند و زنان را حصه است از آنچه اكتساب كرده اند وسوال كنيد به خداوند (ج) از بخشايش او هر آينه خداهست بر هر چيز دانا.
ماده بيست ودوم قانون اساسي كشور هر نوع تبعيظ وامتياز بين اتباع كشور را ممنوع قرار داده است .
ماده36 قانون مدني افغانستان تصريح ميكند كه شخصيت انسان با ولادت كامل وي به شرط زنده بودن آغاز و با وفات انجام مي يابد.
ماده 39 همين قانون ميگويد: سن رشد هجده سال مكمل شمسي مي باشد شخص رشيد در حالت صحت عقل در اجراي معاملات داراي اهليت حقوقي كامل شناخته ميشود .
در ماده (43) اين قانون آمده است: هيچ كس نميتواند از اهليت قانوني خود تنازل يادر آثار مرتبه آن تعديلي وارد نمايد.
ماده ششم اعلاميه اسلامي حقوق بشر نيز تصريح ميكند: از لحاظ كرامت انساني زن بامرد برابر است و به همان اندازه كه زن وظايفي دارد از حقوقي نيز بر خوردار وداراي شخصيت مدني بوده وذمه مالي مستقل وحق حفظ نام و نسبت خويش را دارد.
در ماده هشتم اين اعلاميه آمده است:هر انسان از لحاظ الزام و التزام از اهليت شرعي بر خوردار است و اگر اهليت از بين رفت يا ناقص گرديده قيم يا ولي اواز وي نيابت ميكند .
قابل ياد دهانيست كه موارد فوق شخصيت زن را از ديد گاه اسلام وقوانين افغانستان برجسته ميسازد كه مطابق شرع شريف با در نظر داشت ماده سوم قانون اساسي كشور و ماده 25) اعلاميه اسلامي حقوق بشر استفاده مي نمايد .

حق تعليم و تعلم
ترقي و پيشرفت و رسيدن به وسايل مدرن تكنولوژي زاده علم ودانش است مذاهب ووسيتم هاي اجتماعي دنيا هم اشاراتي به تعليم وتعلم دارند اما در دين مقدس اسلام فراگرفتن علم ودانش از اساسات ان بحساب مي ايد اسلام هميشه پيروان خويش را به فراگيري علم ومعرفت امر مينمايد نخستين ايات نازله بعنوان پيام پروردگار براي حضرت محمد ص همانا (اقرا باسم ربك) يعني بخوان بنام پروردگارت ميباشد درجاي ديگري خداوند جل جلا له فراگيري علم ودانش را سبب ارتقا ي شخصيت انسان ميداند.
سوره مجادله آيه 11 ترجمه: ت ابلند كند خدا آناني را كه ايمان اورده اند از شما واناني را كه عطا كرده شده علم درجات.
دين اسلام عالم ودانا را با اشخاص كه علم نياموخته اند برابر نميداند. سوره زمرآيه 9 ترجمه: ايا برابر ميشود اناني كه ميدانند واناني كه نميدانند علما ي كرام اين استفهام رااستفهام انكاري ميگويند يعني هركز كسانيكه راه علم ودانش را گرفته اند با كسانيكه اين راه را ترك كرده اند برابر نيست پيامبر بزرگوار اسلام ميفرمايد: ترجمه بهترين شما كساني است كه قران بياموزد وبه ديكران بياموزاند زنان منحيث يك مسلمان از اموختن علم استثنا نگرديده اما امتيازات كه وجود دارد اين است كه مطابق فرمان پروردگار تمام دانش اموزان مكتب اسلام قرائت وخواندن را بنام پروردگار اغاز ومراتب بلند ودرجات عالي را در دين اسلام سراغ كنند وبدانند كه بهترين علوم علم اخلاق ديني وبهترين مصروفيت اموختن مزاياي قران واموزاندن ان به ديكران ميباشد دركشور ما تعليم حق تمام اتباع افغانستان است كه تا درجه ليسانس درموسسات تعليمي دولتي به صورت رايگان از طرف دولت تامين ميگردد، دولت مكلف است به منظور تعميمم متوازن معارف در تمام افغانستان تامين تعليمات متوسطه اجباري پروگرام موثر طرح وتطبيق نمايد. دولت مكلف است به منظور ايجاد توازن وانكشاف تعليم براي زنان بهبود تعليم كوچيان امحاي بي سوادي در كشور پروگرام هاي موثر طرح وتطبيق نمايد همچنان دولت نصاب واحد تعليمي را بر مبناي احكام دين مقدس اسلام و فرهنگ ملي ومطابق بااصول علمي طرح وتطبيق ميكند ونصاب مضامين ديني مكاتب رابر مبناي مذاهب اسلامي موجود در افغانستان تدوين مي نمايد ماده نهم اعلاميه اسلامي حقوق بشر ميگويد الف: طلب علم يك فريضه است وآموزش يك امر واجب بر جامعه ودولت مي باشد وبر دولت لازم است كه راه ها ووسايل آنرا فراهم نموده ومتنوع بودن وانرا بگونه يي كه مصلحت جامعه را بر اورده سازد تامين نمايد وبه انسان فرصت دهد كه نسبت به دين وحقايق هستي معرفت حاصل كند وآنرا براي خير بشريت به كار گيرد.
هر انسان حق دارد تا موسسات تربيتي و توجيحي مختلف از خانواده ومدرسه ودانشگاه گرفته تا دستگاهاي تبليغاتي وغيره كه در جهت پرورش ديني ودنيوي انسان كوشش مي نمايد براي تربيت كامل ومتوازن او تلاش كنند وشخصيتش را به گونه يي كه ايمانش به خدا واحترامش به حقوق ووظايف ان فراهم شود پرورش دهند.

حق انتخاب همسر
نامزادي در حقيقت نخستين برخورد دو شخص حقيقي است كه در رابطه به يك عقد تقريبا دراز مدت تفاهم صورت ميگيرد دركشور ما رسم انست كه در نخستين مرحله ازدواج مرد به خواستگاري زن ميرود وبا تشريفات در باره زنده گي اينده گفتگو مينمايند اقارب نزديك طرفين نيز نيك وبد اين انتخاب را مسنجد وسر انجام هنگاميكه به توافق رسيدند زن ومرد با هم نامزاد ميشوند در اين مورد هيچ گاه قرار داد ويا سندي تنظيم نميشود ولي با اظهار اماده گي طرفين براي ايجاد خانواده هر دو ملتزم ميشوند تا همسر همديگر شوند در فقه خواستگاري يا خطبه خواستگاري را را خطاب وزن خواستگار شده را مخطوبه مينامند نزد فقهاي اسلام خطبه به عنوان مقدمه براي ازدواج راهيست كه زن ومرد را از اخلاق وخصوصيات يكديكر اگاه ميسازد وطرفين را مطمين ميسازد كه زنده گي سعادتمند ودوستانه در ميان شان ممكن است وبه ان اساس اقدام به ازدواج مينمايند خطبه يا خواستگاري در اصطلاح فقهي عبارت است طلب و خواهش مرد از زن معين در رابطه به ازدواج درد اينده يا به عباره ديگر اظهار رغبت مرد جهت ازدواج با زن معين است واعلام بالمقابل زن يا ولي اوست به اين پيشنهاد نامزادي يا خواستگاري در كشور هاي اسلامي توسط مرد صورت ميگيرد اين پيشنهاد يا خواستگاري به دو گونه مطرح ميگرد د 1بگونه صريح كه با استعمال كلمات وجملات واضح وروشن كه كه بجزاز ازدواج وخواستگاري به نامزادي مفهوم ديگري را افاده نكند دعوت ميگردد مثلا بگويد من ميخواهم با تو ازدواج كنم ويا نامزاد شوم 2 بعضي اوقات خواستگاري يا پشنهاد ان به شكل كنآيه يا ضمني مطرح ميگردد بطور مثل خواستگاري ويا مرد به زن مورد نظر ميكويد شما زن اخلاق حميده هستيد ومن هم در سراغ چنين ضخص استم تا نامزاد شده ازدواج كنم در اين هنگام است كه كه موقف وموضع زن مطرح ميگردد در اين حال اكر پيشنهاد خطاب كنند مرد ويا نماينده او صراحتا مورد پذيرش وقبول خطاب شونده زن ويا نماينده قانوني وي قرار گيرد ويا هم به شكل كنآيه قبول صورت گيرد بطور مثال زن بگويد هيچ پدري به ضررفرزندش تصيمم نمگيرد ويا سكوت نمايد واز سيمايش معلوم گردد كه او راضي است انگاه موضوع نامزادي مطرح گرديد وبه اساس ان قبول هر كدام از طرفين نامزاد همديگر شناخته ميشود قابل ذكر است كه خطبه يا پشنهاد نامزادي وازدواج از طرف زن نيز صورت گرفته ميتواند فاصله زماني كه بعداز خواستگاري وقبولي الي هنگام برگذاري عقد ازدواج وعروسي تحت عنوان نامزادي ياد ميگردد در اين مدت كه در حقيقت امر يك دوره ازمايشي ميباشد هريك از طرفين زن ومرد ميتوانند بدون تعبيض و تفاوت در صورت عدم موافقه از همديگر جدا شوند ونامزادي را فسخ نمايند علماي دين با وجود اينكه صلاحيت فسخ نامزادي را حق طرفين ان ميدانند اما تاكيد دارند كه تا طرفي كه ميخواهد از نامزادي منصرف شود از دقت كامل وفكر لازم كار گرفته و علت انصراف اش را دقيقا مطالعه نمايد به هر حال اختيار انتخاب همسر يكي از حقوق هر فرد جامعه اسلامي است چي مرد باشد چي زن از حضرت عايشه رضي الله عنها روايت است كه دختري نزد او امده و ازاينكه پدرش براي بلند شدن مقامش او را به پسر برادراش داده بود شكوه ميگردد حضرت عايشه رضي الله عنها او را الي تشريف اوري پيامبر ص منتظر ساخت وقتيكه پيامبر ص تشريف اوردند واز اين موضوع اگاه شدند پدر دختر را خواستند وموضوع را را به اختيار دختر گذاشتند دختر گفت من به تصيمم پدرم اجازه كردم اما اين كار را به اين جهت انجام دادم تا زنان بدانند كه در امر ازدواج مختارند قانون مدني كشور ما نامزادي را عبارت از وعده به ازدواج دانسته تصريح ميكند هر يك از طرفين ميتواند از ان منصرف شوند به نظر عتماي مذهب امام اعظم رح تحايف كه عين نامزادي بين طرفين اعطا گرديد عين حيثيت هبه وبخشش را دارد كه در هبه واهب ميتواند مال بخشش شده خود را دو باره مطالبه كند در صورت كه هلاك استهلاك نشده باشد قانون مدني در اين باره چنين صراحت دارد هر گاه نامزد به نامزد خود هديه داده اباشد هديه دهنده ميتواند در صوذت انصراف جانب مقابل و موجوديت هديه عين يا قيمت روز خريد ان را مطالبه نمايد اگر انصراف از طرف هديه دهنده صورت بيگيرد يا هديه هلاك ويا استهلاك گرديد باشد رد انرا به هيچ صورت مطالبه كرده نميتواند

حق ازدواج
علماي كرام حكمت جواز ازدواج را در عفت پاكدامني زن ومرد از واقع شدن در حرام حفظ نوع بشر بقاي نسل وحفظ نسب تشكيل خانواده كه از ان اجتماع ساخته ميشود ايجاد تعاون وهمكاري بين افراد جامعه محبت ودوستي ميان اجتماع وتقويه روابط فاميلي ميدانند كه دين بزرگ اسلام در عملي كردن وترك كردن ان حسب احوال مختلف انسان انرا فرض حرام مكروه مستحب گردنيده است در اصطلاح فقهي وحقوقي ازدواج به مفهوم ابراز رضايت وتوافق اراده زن ومرد به اختياري همسري وقبول زوجيت جهت تشكيل زنده گي مشترك خانواده گي است همانگونه كه فوقا ذكر گرديدازدواج در بعضي از حالات حرام ومكروه است كه دليل انرا فقهاي اسلام ظلم در حق زن ضرر رساندن به او ناتواني از تكاليف ازدواج عدم عدالت در صورت تعدد زوجات خوف از عجز از نفقه رساندن بد رفتاري وكم رغبتي بهخداوند بزرگ در قرانكريم ميفرمايد سوره مايده ايه 5 ترجمه امروز حلال كرده شدبرشما چيزهاي پاكيزه وطعام ذبايح اهل كتاب حلال است براي شما وطعام شما حلال است براي ايشان وحلال كرده شده براي شما زنان پاكدامن مسلمان وزنان پاكدامن اهل كتاب پيش از شما وقتي كه بدهيد به ايشان مهر ايشان رادر قيد نكاح ارند گان نه شهوت راننده گان زناكاران ونه دوست پنهان گيرندگان وكسيكه منكر شده از ايمان به تحقيق نابود شد عمل او واوست در روز اخرت از زيانكاران در جاي ديكري ميفرمايد سوره روم ايه 21 ترجمه از نشانه هاي او انست كه از جنس شما براي شما زنان افريده تسكين بيابيد ميل كنيد به ايشان وگردنيد ميان شما دوستي و مهرباني هر اينه درين بسا نشاني هاست براي گروهي كه تفكرميكنند همچنان پيامبر ص ميفرمايد :
ترجمه :زن بيوه نسبت به تعين سر نوشت خود بيشتر از ولي اش صلاحيت دارد،از دختر هم كسب اجازت شود وسكوتش به منزله رضايتش است.علماي كرام شرطهاي را براي عاقدين {زن ومرد}در انقعاد ازدواج تعين نموده اند كه ان شرايط عبارت از اهليت تصرف و شيندن سخن يگديگر شان هنگام عقد اس شيندن سخن يگديگر عاقدين يا زن ومرد ميرساند كه اين هر دو به عقد ازدواج راضي هستند ولو اين شيندن حكمي باشد،مانند اينكه به يكي ديگر نامه ارسال كنند كه در ان موضوع عقد نكاح مطرح گرديده باشد.درمورد رضايت تام زن ومرد در عقد نكاح حديث حضرت عايشه {رض}در بحث نامزادي گذشت. قابل ذكر است كه نزد مذهب امام ابوحنيفه {رح}ركن ازدواج عبارت از حجاب قبول ميباشد با مطالعه انچه كه در گذشت به اين نتيجه ميرسيم كه ازدواج عقديست كه به رضاورغبت جانبين وبا ايجاب قبول منعقد ميگردد وبدين ترتيب مسوليت ها وتعهداتي را در برابر يگديگر قرار داده انها را ملزم ميسازد بر وفق احكام شرع ،قانون واخلاق مسوليتهاي خود را در برابر همديگر،خانواده وجامعه درك نموده وايفا نمايند. رضايت زن در ازدواج شرط حتمي بوده بدون رضايت او عقد ازدواج قابل اعتبار نميباشد. به نكاح دادن دختران وزنهاي بيوه خلاف ميل ورضايت انها ويا گرفتن اذن انها به جبر واكراه ومجبورساختن انها تابه نحواز انحا امر ازدواج را قبول دار شوند ويا ممانعت انها از ازدواج شرعي وقانوني ،عمل نادرست تلقي شده است قانون جزاي كشور درماده {517}خويش در چنين حالات مجازات ذيل را معين نموده است:1شخيكه زن بيوه يا دختري را كه سن هزدهسالگي را تكميل نموده باشد به خلاف رضاورغبت وئ به شوهر دهد حسب احوال به حبس قصير محكوم ميگردد.2اكر جرم مندرج فقره به شكل بد دادن باشد مرتكب به حبس متوسط كه از دو سال بيشتر نباشد محكوم ميگردد.3دعوي جزايي در مورد جرايم مندرج فقرات {1-2}اين ماده وقتي اقامه شده ميتواند كه مجني عليه{زن}شكايت نمايد.
قانون مدني كشور اهليت ازدواج را براي مردان 18وبراي اناث 16سات تعين نموده ودر صورت گرفتن وكيل در عقد ازدواج تصريح ميكند (وكيل نميتواند در عقد ازدواج بدون تفويض صلاحيت يا اجازه موكل يا موكله خود شخص ديگري را به صفت وكيل انتخاب كند.
ماده پنجم اعلاميه اسلاميحقوق بشر چنين صراحت دارد:
الف:خانواده اساس ساختار جامعه است وازدواج بنياد ايجاد ان ميباشد،بنابر اين مردان وزنان حق ازدواج دارند وهيچ قيد وبندي كه بر پايه نزاد‍‍‍،رنگ يا قوميت باشد نميتواند از اين حق جلوگيري كند. ب:جامعه ودولت موظف اند موانع را از سر راه ازدواج برداشته وراه هاي انرااسان نموده وازخانواده حمايت به عمل ارند.
مبحث دوم
حق مهر
عقد ازدواج مانند ساير عقوديست كه از ان حقوق ووجايبي نشات ميكند كه زوج به ان ملزم ميباشد.خداوند {ج}ميفرمايد:يعني همانطوريكه زنان مكلفيتهاي دارند حقوق مشروع نيز دارند.
يكي از حقوق مالي ناشي از ازدواج براي زن حق مهر ميباشد اين حق به مجرد عقد ازدواج بالاي شوهر لازم ميگردد.اسلام عزيز براي اينكه به حالت زن به شكل اساسي ومناسب توجه نموده باشد اين حق ظاهرا خلاف تصور را براي زن تعين نموده است وشوهر را مكلف ميسازد تا اين حق مسلم زن را به خوشدلي ورضايت تام بپردازند.خداوند ميفرمايد:سوره نسا ايه 4ترجمه:وبدهيد به زنان مهرهايشانرابه خوشي پس اكر در گذرند به خوشي به شما از چيزي از مهر خود،پس بخوريد انرا سازگار وخوشگوار.
در جاي ديگر ميفرمايد:سوره نسا ايه24ترجمه واز هر كدام از زنان بهره مند شديد مهريه او را به عنوان واجب مالي بپردازيد ودر انچه پس از تعين مهريه با يگديگر توافق گرديدبرشما گناهي نيست يقينا خداوند{ج}همواره دانا وحكيم است.از نظرفقهاي اسلام،مهر چنان حقيست كه در صورت عدمتذكر در مجلس عقد نكاح ،نيز بالاي زوج لازم ميگردد. پيامبر اسلام ميفرمايند:يعني مهر بايد گرفته شود اكر چي انگشتري از اهن هم باشد. قابل يادهانيست كه مهر حق خالص زوجه بوده انرا قبض نموده در ان هر نوع تصرف مالكانه كرده ميتواند علاوتا زن ميتواند در صورت عدم تاديه مهريه او از معاشرت وهمخوابي با همسرش ممانعت نمايد.
فقهاي كرام براي مهر سه شرط را ذكر نموده اند:
1مهربايد از ان اموالي باشد كه تصرف در ان وفروش ان مجاز باشد يعني شراب،خنزير وغيره محرمات نباشد 2مهر بايد مال معلوم باشد پس به مال ويا شي مجهول درست نميباشد.3مهر سالم از فريب باشد پس به اشيا واموال كه در ان غبن وفريب وجود داشته باشد جواز ندارد.مذهب امام ابوحنيفه {رح}شرط چهارم را اضافه ميكند و ان اين است كه نكاح صيحيح باشد،همچنان مذهب امام اعظم ابوحنيفه {رح}تصريح ميكند كه:مهر هر ان مال بهاداري معلوم است كه تسليمي ان مقدورباشد مانند:طلا،نقره،زمين ،حيوان وغيره . به همين شكل فقهايمذهب حنفي {رح}ميفرمايند:كه زن حق دارد بخاطر دادن مهرمعجل،از همبستري با او وانتقالش به خانه شوهرش ممانعت نمايد.
ماده نود نهم قانون مدني افغانستان تصريح ميكند كه:زوجه مستحق مهرمسمي ميباشد،اكر مهر عين عقدتعين نشده ويا نفي ان به عمل امده باشد مهر مثل لازم ميگردد.زوجه ميتواند در مهر خود هر نوع تصرف مالكانه نمايد. ماده{103}اين قانون ميگويد:پدر نميتواند مهر دختر را كلاياقسما هبه {بخشش}نمايد و همچنان در ماده (113)همين قانون امده است:زوجه بالغه كه سن ازدواج قانوني را تكميل نموده باشد ميتواند در حالت صحت ورضاي خود مهري را كه نقدا تعين شده باشد كلايا قسما از ذمه زوج ساقط نمايد. خلاصه اينكه مهرحق مسلم شرعي وقانوني زوجه محسوب ميگردد واز ان مانند ساير حقوق خويش استفاده كرده ميتواند.
حق نفقه
نفقه در لغت انچيزيست كه مصرف ميكند انسان به اهل وفاميلش،ودر اصطلاح شرع شريف عبارت از طعام ،پوشاك ومسكن ميباشد. اما در عرف فقها نفقه تنها به طعام اطلاق ميگردد،زيرا فقهاي كرام در عقب نفقه هميشه مسكن و پوشاك را ذكر ميكنند. پروردگار بزرگ در اين مورد ميفرمايد :سوره البقره ايه (222)ترجمه:وهر كسيكه فرزند زاده شده براي او يعني براي پدر طعام زنان مرضع (شيردهنده)ولباس زنان مرضع(شيردهنده)است موافق قاعده (بوجه پسنديده)از معاويه قشيري (رض)روايت است مردي از پيامبر (ص)سوال كرد كه حق زن بالاي شوهرش چيست فرمود:غذا بدهد وقتيكه خود غذا ميخورد وپوشاك دهد هنگاميكه خود مي پوشد وبه روي او نزند واو را به نظر بد نبيند واو را تنها نگذرد مگر در خانه.(مراد از تنها گذاشتن ان است كه هنگام قهر وغضبي كه ميان زن وشوهر به وجود مي ايد نبايد شوهر اتاق همسر خود را ترك كرده اتاق ديگري اختياركند،بلكه در صورت عدم خوردن خشم مي تواند در همان خانه بستر خود را جاي ديگربياندازد.از حضرت عمر بن احوص روايت شده كه پيامبر(ص)فرموند:اگاه باشيد در حقيقت شما بالاي زنان حق داريد وزنان شما بالاي شما حق دارند، اما حق شما بالاي زنان تان انست تا فرش شما را براي كساني هموار نكند كه شما اورا بد مي بينيد وبه چنين اشخاص اجازه ورود به خانه را ندهند،اگاه باشيد كه حق زنان بالاي شما اين است تا احسان ونيكويي كنيد به ايشان درامور لباس وطعام شان.روايت است كه هند زن ابوسفيان نزد پيامبر (ص) امد،وگفت يا رسول الله ابوسفيان مرد بخيلي است ونفقه من وپسرم را به شكل كافي نميدهد.پيامبر(ص)فرمودند:بگير انچه كفايت كند تووفرزندت را به شكل معقول وپسنديده.بهر حال نفقه زن به اتفاق فقها برشوهرش لازم ميباشد.فقها براي تاديه نفقه زن قبل از همبستري چهار شرط را ذكر ميكنند كه به طور مختصر ياد اوري ميشود:1زن همبستري را به شوهرش ممكن سازد 2زوجه به سني قرار داشته باشد كه همبسترشدن امكان داشته باشد 3زوج صغيرنباشد،اما اكر دخول صورت گرفت در اين صورت نفقه لازم ميگردد.4يكي از طرفين در حالت مرگ نباشد،و اكر در حالت مرگ باشد ودخول صورت گرفته نتواند،نفقه لازم نميگردد.اما شروط نفقه بعد از دخول بطور ذيل است:1زوج توان مالي داشته باشد،وتنگدست نباشد.2زوجه از امورزوجيت اطاعت كند.قانون مدني كشور در ماده(90)خويش تصريح ميكند:بر نكاح صحيح ونافذ تمام اثار ان از قبيل نفقه زوجه ،حقوق ميراث ،ثبوت نسب وحرمت مصادره،مرتب ميگردد.ماده(118)اين قانون ميگويد:نفقه زوجه مشتعمل است برطعام لباس مسكن وتدواي متناسب به توان مالي زوج.وهمچنان ماده (119)اين قانون تصريح ميكند درصورت امتناع زوج از نفقه ويا تقصيرش در اداي نفقه ، محكمه با صلاحيت زوج را به اداي نفقه مكلف ميگرداند اعلاميه اسلام حقوق بشر در ماده ششم جز(ب) خويش بار نفقه خانواده ومسوليت نگهداري از ان را از وظايف مرد ميشمارد.جز الف ان تصريح ميكند:از لحاظ كرامت انساني زن با مرد برابراست وبه همان اندازه كه زن وظايفي دارد از حقوقي نيز برخوداراست وداراي شخيصت مدني بوده وذمه مالي مستقل وحق حفظنام ونسب خويش را دارد
حق ميراث
اعراب قبل از اسلام ميراث را بين اشخاص تقيسم ميكردندكه قدرت حمل سلاح را داشتند اين طريقه مدت مديدي اساس توزيع ميراث بين انها بود اطفال و زنان را مستحق ميراث نمي دانستند و زنان نه تنها اينكه مستحق اخذ ميراث شناخته نمي شدند بلكه مانند ساير اموال متوفي خود به ميراث برده مي شدند و از تمام حقوق محروم بودن. خداوند بزرگ به منظور خشكاندن ريشه هاي ظلم و فساد و براي تحكيم روابط، مودت و اخوت ميان انسان ها و جهت استقرار امن و نظم با فرستادن پيامبر اسلام حضرت محمد ص و بانزول آيات پر ارزش قرآني مشكلات عديده اي مردم را به شمول موضوع ميراث حل و فصل نموده كه اين آيات ذيل شاهد اين مدعا
است:سوره نسا ايه (19)اي مومنان حلال نيست شمارا انكه ميراث گيريد زنان را وايشان ناخوش باشند. سوره نسا ايه (7) مردانرا حصه است از انچه بگذارند پدر ومادر وخويشاوندان وزنان را نيز حصه است از انچه بگذارند پدر ومادر وخويشاوندان از انچه كم باشد مال يا بسيار باشد حصه مقرر كرده شده. ايه قراني اولين اساس اشتراك اطفال وزنان را در ميراث گذشته زيرا مراد از رجال در ايه فوق ورثه ذكور ومراد از نسا ورثه اناث ميباشد. شريعت اسلام به منظور تامين عدالت،قطع نزاع وخصومت ورفع اختلافات بين ورثه حصه هر كدام از انها را در ميراث تعين كرده براي مورث حق نميدهد كه بعضي از ورثه را بر بعضي ديگر ترجيح دهد. چنانكه مورث را نميگذارد زياده از ثلث مال خود را به كس وصيت نمايد. همچنان زوج را از ميراث زوجه وزوجه رااز ميراث زوج محروم نساخته براي هر كدام شان حصه ميعيني در ميراث تعين نموده است وزنان را مستحق ميراث در مال مورث شان شمرده است. زيرا زن قبل از اسلام چنانكه گفته شد حق ميراث وملكيت را نداشتوخود منحيث كالا به ميراث برده ميشد ،او مطلقا حق ملكيت را نداشت واكر احيانا مالك چيزي ميشد نميتوانست بدون اذن واجازه مرد در ان تصرف نمايد برعكس شوهر حق داشت بدون اذن زن در مالش تصرف نمايد قانون مدني افغانستان در ماده (20019)خويش تصريح ميكند كه اسباب ميراث زوجيت وقرابت است بند دوم ماده (2007)اين قانون ميگويد ،زوج گر چه مطلقه رجعي باشد در صورتيكه شوهر در حال بقاي عدت او وفات نمايد يا زوجات در صورت نداشتن اولاد يا اولاد پسر گرچه مراتب او تنزيل نمايد ،چهارم حصه ميراث ودر صورت وجود اولاد يا اولاد پسر گر چي ميراث تنزيل كند هشتم حصه ميراث را مستحق ميشود.ماده (2008)اين قانون دختران را با رعايت حكم ماده (20199)اين قانون حسب ذيل مستحق ميراث ميداند:1يك دختر نصف،دو يا بيشتر از ان ثلثان ميراث مستحق ميگردند. 2دختران پسر در حال نداشتن دختر يا دختر پسر كه از حيث درجه از وي بالاتر باشد مستحق ميراث مندرج فقره فوق ميگردند. دختران پسريكي باشنديا بيشتر از ان در صورت موجوديت دختر يا دختر پسر كه در درجه بالاتر از وي قرار داشته باشد مستحق ششم حصه ميراث ميگردند. شريعت اسلام قوانين نافذه كشور براي زن ومرد در تركه ميت كه با او قرابت داشته باشند حق ميراث تعين نموده است. زن در هر موقفي كه باشد (دختر ،همسر، مادر و خواهر) ميراث مي برد، در يك مورد كه خواهر با برادر پدري باشد خواهر نصف حق برادر را مي برد آنهم بنا بر دلايلي موجه بوده، در ساير موارد نصف سهم را برده و حتي در بعضي حالات سهميه زن نسبت به مرد بيشتر مي باشد.
حق كار و اشتغال
باوجوديكه شريعت اسلام نفقه زن را تا زمانيكه باهمسرش زندگي مي كند و يا زمانيكه از او طلاق گرفته و عدت او تمام نشده است، اگرچه ثروتمند هم باشد بر همسرش واجب كرده است، زن مطابق دستورات اسلام مي تواند به اشتغال و كار دست بزند در اسلام كار كردن زن باهدف كسب و بدست آوردن پول جايز است . در احكام دين هيچ شغل مشروع و قانوني براي زنان حرام نمي باشد. البته نكاتي نيز وجود دارد به شكل عمومي زن و مرد در مقام كار كردن آن را بايد رعايت كنند.
فقهاي مذهب امام ابوحنيفه رح قاضي بودن زن را در قضاياي مدني جواز ميدانند چنانكه شهادت شان در معاملات نيز جواز دارد.
برخي از علما چهار مصلحت را به عنوان اموريكه در مقام كار بايد در نظر گرفته شود ذكر كرده اند:
1 – مصلحت جامعه : تا دريابيم كه واگذاري اين شغل به مرد يا زن براي جامعه چه پيامد هاي خواهند داشت .
2 – مصلحت خانواده : خانواده يك اصل در اسلام محسوب مي شود كه بايد استحكامش حفظ و در واگذاري كار براي زنان بايد مصلحت خانواده در نظر گرفته شود .
3 – شراط فردي اشخاص : يعني تصدي همان شغل تا چه حد به مصلحت فرد است كه آن را عهده دار شود.
4 – امكانات و قدرت : بايد ديده شود كه چه كس آن كار را بهتر انجام ميدهد، امام راغب اصفهاني مي گويد : براي مكلفين سه مقصد اساسي وجود دارد :
مقصد اول : پرستش خدا : سوره ذاريات آيه 56 ترجمه ( من جنيات و انسانها را جز براي پرستش خود نيافريده ام )
مقصد دوم : خلافت در زمين : سوره بقره آيت 30 ( من در زمين جانشين بيافرينم )
تابه اباداني زمين بپردازد واز ان زيبانگاري ونواوري را كه براي زمين معين داشته ام به اتمام رساند وان انسان است
3 مقصد سوم :اباد كردن زمين:
سوره هود ايه (16) ترجمه: يعني اوست كه شما را از زمين افريده است واباداني انرا به شما واگذار كرده است . (ونيروي بهره برداري از ان را به شما عطا ودر شما پديد اورده است.)
قانون اساسي سال 1382كشور، كار را حق هر افغان ميداند وانتخاب شغل و حرفه را در حدود احكام قانون، ازاد دانسته است. قانون كار كشور به تاريخ1385/10/27 توشيح گرديد در ماده هشتم خويش صراحت دارد. (كاركنان در جمهوري اسلامي افغانستان داراي حق مساوي كار با مزد مساوي ميباشند).
ماده نهم اين قانون چنين صراحت دارد:
1 در استخدام به كار تاديه مزد وامتيازات ،انتخاب شغل،حرفه ،مهارت وتخصص ،حق تحصيل وتامينات اجتماعي ، هر نوع تعبيض ممنوع است.
2 زنان در ساحه كار مستحق امتيازات معين دوران حاملگي وولادت وسايرمواردي كه در اين قانون واسناد تقنيني مربوط تثبيت گرديده، ميباشند. كار حقي است كه دولت وجامعه براي هر كسيكه قادر به انجام ان باشد تضمين ميكند هر انسان ازاد حق انتخاب كار شايسته را دارد به گونه يي كه هم مصلحت خودش و هم مصلحت جامعه بر اورده شود. هر كارگري حق دارد از امنيت و سلامت وساير تامينات اجتماعي بر خودار باشد ونبايد اورا به كاريكه توانش را ندارد وادار كند يا او را به كاري اكراه نموده يا از او بهره كشي كرد يا به او زيان رساند وهر كارگري بدون فرق ميان مرد وزن حق دارد كه مزد عادلانه در مقابل كار كه انجام مي دهد ، سريعا دريافت نمايد ،ونيز حق استفاده از رخصتي ها وپاداش ها و ترفيعات استحقاقي را دارد ودر عين حال وجيبه دارد كه در كار خود اخلاص و راستكاري داشته باشد واكر كارگران با كار فرمايان اختلاف پيدا كردند دولت موظف است براي حل اين اختلاف واز بين بردن ظلم واعاده حق وپايبندي به عدل ،بدون اينكه به نفع طرف عدول كند دخالت نمايد. با تفكر انچه مطالعه شد به اين نتيجه ميرسيم كه اسلام عزيز براي زنان به عنوان يك انسان حق كار واشتغال را مشروع دانسته،اما تاكيد دارد تا كاري كه زن انرا عهده دار ميشود مناسب وموافق به مصالح زن باشد. شيوه ومحل كار به شكل تنظيم شود تا حيثيت، وقار واحترام زن ومقام او منحيث يك مادر كه با يك دست گهواره وبا دست ديكر دنيا را تكان ميدهد،در نظر گرفته شده باشد.

ادامه دارد

مراجع
1 تفسيركابلي
2 ازدواج يا پيمان مقدس ، محمد اشرف رسولي 2001
3 الفقه الاسلامي وادلته مكتبه حقانيه پشاور
4 حقوق و وظايف زن در اسلام ، غالب احمدعيسي
5 فهم صحيح از اسلام ، دكتر يوسف بهار 1386
6 اعلاميه اسلامي حقوق بشر مصوب 12 محرم 1411 ه ق
7 قانون اساسي افغانستان 1382
8 قانون مدني افغانستان
9 قانون جزاي افغانستان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *