نوشته: بابه جان سیغانی
وکالت دفاع و مشروعیت آن
قال الله تعالی : ان الله یدافع عن الذین آمنوا… و فی مکان آخر: ولاتکن للخاینین خصیما.
وكيل به معناي خاص حقوقي كسي است كه عهده دارِ دفاع از موكل و احقاق حقوق او است ، بل مي توان گفت که بررسي جايگاه وکيل در قرآن در مرتبه اي است که سرشار از معنويات و احترام به مقدّسات مي باشد همچنين کلمه وکيل در سوره هاي یوسف آيه 66 و القصص آيه 27 و 28 و زمر آيه 41 را مي توان اينگونه تفسير کرد که وکيل و مدافع اول همه ي ما خداست که رسولانش جايگاه او را بالا و بلند مرتبه دانسته اند و به اين نام که او وکيل و نگهبان خوبي است ، ياد مي کنند و همچنين در حقوق مردم خدا را شاهد ميگيرند.
اينک در آيات فوق دانستيم که فرستادگان خدا جايگاه او را در مرتبه اي قرار داده اند که مخلوقاتش از آن جايگاه مختصِّ به او برخوردار نيستند ، با دقت در سوره هاي عمران آيه 167 و انعام آيات۱۰۷-۶۶ و یونس آیه ۱۰۸ و نور آیه ۴۲ و شوری آیه ۴ مي توان دريافت که خداوند پيامبر را وکيل و نگهبان مردم هم نمي داند و به او در مرتبه ي هدايت بشر تاکيد دارد که به مردمش بگويد که اگر قصد و نيّت بدي در اذهان شان بپرورانند و جامعه را به سمت گمراهي و بيراهه سوق دهند من دوش خود را از زیر بار وکالت شان خالی میکنم.
و حال در ادامه مي توان به دو مورد از آياتي که مختصِّ به وکيل (در خصوص دفاع از حق مظلومين و مستضعفين ) باشد ، اشاره نمود :
الف ) دفاع حضرت موسي (ع) از فرد ضعيف از بني اسرائيل در آيه 15 سوره قصص :
“وَ دَخَلَ الْمَدينَةَ عَلى حينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِها فَوَجَدَ فيها رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شيعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغاثَهُ الَّذي مِنْ شيعَتِهِ عَلَى الَّذي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسى فَقَضى عَلَيْهِ قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبينٌ”
“هنگامى كه نيرومند و كامل شد حكمت و دانش به او داديم و اينگونه نيكوكاران را جزا مىدهيم ، او در موقعى كه اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد ، ناگهان دو مرد را ديد كه به جنگ و نزاع مشغولند ، يكى از پيروان او بود و ديگرى از دشمنانش ، آن يك كه از پيروان او بود از وى در برابر دشمنش تقاضاى كمك كرد ، موسى مشت محكمى بر سينه او زد و كار او را ساخت (و بر زمين افتاد و مرد! )” که آن را خطا و لغزش می دانند.
همچنين توجه به این نکته ضروری است که حضرت موسی تصمیم قتل آن فرد را نداشت بلکه صرفا تصمیم تنبیه وی را داشت و اتفاقا آن ضربه موجب فوت وی شد ، بنابراین اصل رفتار ایشان رفتاری پسندیده و موجب خشنودی خداوند بوده و نتیجه آن رفتار هم که قصد نشده بود و انجام وظيفه بود که لطمه اي به جايگاه او در پيشگاه الهي وارد نشد اگر چه ممكن بود که در نزد مردم عام باعث ايجاد شك و تنزل جايگاه او شود.
ب ) آيه 38 سوره حج : خداوند از جايگاه كسانى كه ايمان آوردهاند ، دفاع می كند:
“إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا”
“خدا از کساني که ايمان آورده اند دفاع ميکند.”
بلکه حكمى است جارى و سارى در تمام اعصار و قرون ، مهم آن است كه ما مصداق الَّذِينَ آمَنُوا باشيم كه دفاع الهى به دنبال آن حتمى است و تخلف ناپذير، آرى خدا از مؤمنان دفاع مىكند.
از طرف ديگر چون مهم ترين اصل در وكالت عدالت ورزي و در نظر گرفتن رضاي الهي است آياتي كه در مورد لزوم رعايت عدالت است مناسب اين موضوع است مانند آيه 58 سوره مباركه نساء كه مي فرمايد :
” إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها وَ إِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ سَميعاً بَصيراً”
“اين دو قانون مهم اسلامى (حفظ امانت و عدالت در حكومت) زيربناى يك جامعه سالم انسانى است و هيچ جامعهاى خواه مادى يا الهى بدون اجراى اين دو اصل، سامان نمى يابد.”
اصل اول مىگويد: اموال ، ثروت ها ، پست ها ، مسئوليت ها ، سرمايههاى انسانى ، فرهنگ ها و ميراث هاى تاريخى همه امانت هاى الهى است كه بدست افراد مختلف در اجتماع سپرده مىشود و همه موظفند كه در حفظ اين امانات و تسليم كردن آن به صاحبان اصلى آن بكوشند و به هيچ وجه در اين امانتها خيانت نشود و از طرفى هميشه در اجتماعات ، برخوردها و تضادها و اصطكاك منافع وجود دارد كه بايد با حكومت عادلانه ، حل و فصل شود تا هر گونه تبعيض و امتياز نابجا و ظلم و ستم از جامعه برچيده شود.
روی این اصول و ترویج وکالت در جهان بشریت قوانین کشور های جهان وکالت دفاع را در بطن خویش جا داده و به آن تصریح کرده است، افغانستان نیز منحیث یک کشور آسیایی رو به توسعه، در قوانین خویش به وکالت دفاع اشاره داشته و آن را از حقوق شهروندان خویش دانسته است.
قانون اساسی افغانستان در ماده 31 خویش در مورد وکالت چنین صراحت دارد .
هر شخص می تواند برای دفع اتهام به مجرد گرفتاری و یا برای اثبات حق خود وکیل مدافع تعیین کند.
متهم حق دارد به مجرد گرفتاری ، از اتهام منسوب اطلاع یابد و در داخل میعادی که قانون تعیین می کند در محکمه حاضر گردد.
دولت در قضایای جنایی برای متهم بی بضاعت وکیل مدافع تعیین می نماید.
محرمیت مکالمات، مراسلات و مخابرات بین متهم و وکیل آن ، از هر نوع تعرض مصئون می باشد.
وظایف و صلاحیت های وکلای مدافع توسط قانون تنظیم می گردد.
قانون اساسی افغانستان در واقع تعیین وکیل مدافع را از حقوق اساسی اتباع و شهروندان کشور دانسته و حتی در مورد اشخاص بی بضاعت دولت را مکلف دانسته تا برای آنها وکیل رایگان تدارک کند.
قانون وکلای مدافع نیز به تاسی از قانون اساسی کشور در باب گرفتن یا انتخاب وکیل مدافع در ماده دوم خویش ذیلا تصریح میدارد.
هرشخص می تواند برای دفع اتهام به مجرد گرفتاری و یا برای اثبات حق خویش وکیل مدافع تعیین کند.
ماده سوم همین قانون، وزارت عدلیه را مکلف به تعیین مساعد حقوقی برای اشخاص بی بضاعت نموده است.
به همین شیوه ماده پنجم همین قانون وکیل مدافع را چنین تعریف می کند( وکیل مدافع شخصی است که شامل فهرست وکلای مدافع بوده، مطابق احکام قانون در پیشگاه محاکم و سایر مراجع از حق موکل خویش دفاع یا دعوی را اقامه می نماید.
مساعد حقوقی: وکیل مدافع است که در موضوعات جنایی از طرف وزارت عدلیه برای اشخاص بی بضاعت تعیین می گردد.
تعیین و پذیرفته شدن وکیل مدافع در تمام قوانین دنیا با یک تفاوت شکلی در تمام دنیا مروج بوده و حتی در بسا موارد محاکمه ای بدون حضور وکیل مدافع غیر معتبر دانسته شده است .
مشروعیت وکالت دفاع
شاید از دید تعداد زیادی از علما و حقوقدانان این نبشته به معنی مشروعیت دادن به دفاع از جنایت کاران باشد و یا به قول اقبال لاهوری :
زمن بر صوفی و ملا سلامی
که پیغام خدا گفتند ما را
ولیکن تاویل شان حیرت انداخت
خدا و جبریل و مصطفی را
این تاویل که در ذیل تحریر می گردد غیر قابل پسند باشد و این مقاله نتواند دفاع از متهمین را به نحوی انسانی و وجدانی جلوه دهد، زیرا مفکوره دینی بر اساس آیت (ولاتکن للخائنین خصیما ) و نباش از خیانت کاران دفاع کننده. در مورد دفاع از متهمین به جرایم به نحوی غیر انسانی و غیر دینی جلوه می کند .
و شاید هم این چند سطر بتواند به قناعت تعداد از حقوقدانان و علما و منورین بپردازد، به هر حال آیت فوق نه تنها اینکه منحیث مومن به مسلمانان محسوب شده و ملت مسلمان به آن احترام نموده از آن پیروی می نمایند بلکه مفهوم این آیت را می توان در تمام عقول سالم بشری و وجدان های انسانهای تمام جهان اعم از مسلمان و پیروان سایر ادیان و حتی آنهای که دین را نمی پذیرند نیز پیدا کرد، زیرا تمام انسانهای دنیا دفاع و یا حمایت از ظالم و خائنین را کار درست و معقول و پسندیده نمی دانند، روی این اصل است که حقانیت این آیت برملا می گردد و بر اساس آن تمام وجدان بشریت اعم از پیروان تمام ادیان حمایت و دفاع از خاین یا معادل آن که ظالم و … باشد را کار انسانی نمی دانند اما با وجود این اصل عمومی و پذیرفته شده ای جهانی ودینی چرا در تمامی جهان بشریت و نظام های حقوقی دنیا اعم از مسلمان و غیر مسلمان وکلای مدافع به شکل منظم منحیث یک رکن محاکمه عادلانه همه روزه در ادارات عدلی و قضایی رفته و از متهمین دفاع می کنند؟
در پاسخ این سوال اکثریت حقوقدانان و وکلای مدافع جهان می گویند، چون قانون کشور ها این حقوق را به متهم داده است تا از حقوق او یک وکیل مدافع دفاع نماید. بناء وکیل نیز با کسب اجازت از قانون به دفاع از موکل خویش می پردازد و این حق قانونی وکیل و موکل است که در صحنه عمل اجرا می گردد.
تعداد دیگری هم پا فرا تر نهاده و اضافه می کنند که فلسفه ای دفاع از متهمین این است که چون در جریان تحقیق و محاکمه متهم منحیث یک شخص بی سواد از مسایل حقوقی در برابر یک حقوقدان فعال ( خارنوال) قرار دارد و یک شخص فاقد علم حقوق نمی تواند در برابر یک حقوقدان زیر نام خارنوال که حمایت یک دولت را نیز باخود دارد مقابله نماید و از خود دفاع کند روی این اصل است که جامعه حقوقی جهان برای حمایت از متهم وکالت دفاع را مشروعیت داده است. تا نشود شخص متهم تحت تاثیر بار قدرت و فهم خارنوال قرار گرفته علیه وی ظلم روا داشته شود، در حالیکه از اصل حقوقی شخص خارنوال حیثیت خصم شریف را داشته و مطابق به اصول و معیار های حقوقی خارنوال باید به طور علی السویه و واضح تر پنجاه پنجاه از جنبه های الزامی وتبریه کننده سوال نموده تحقیق خویش را تکمیل نماید.
که در واقع نکات اخیر این پراگراف این دلیل را نیز ضعیف می سازد، زیرا خارنوال خصم شریف است و پنجاه در صد وظیفه دارد از ابعاد برائت و رافت نیز استعلام نموده خود را آگاه سازد.
از دیدگاه اینجانب منحیث یک شاگرد مکتب حقوق اصل و واقعیت فلسفه و مشروعیت وکالت دفاع در این امر نهفته است. که
در یک تقسیمات جرم شناسانه مجرمین به دو دسته مجزا تقسیم میگردند، یکی آن عده مجرمین هستند که با لباس مقدس و زبان گویا و پویا به جرایم به مراتب کلان دست می زنند که ارتکاب آن دسته جرایم کلان به هیچ وجه از توان مجرمین ساده و ناتوان بر نمی آید این دسته از مجرمین که آنها را بنام مجرمین یخن سفید یاد می کنند ظاهرا اشخاص بزرگوار و محترم هستند که حتی افراد جامعه به نحوی به آنها احترام دارند، و اکثریت مطلق مردم حتی به مجرمیت آنها نمی دانند و از آنها حمایت نیز می کنند و دولتها اگرچه به جرم و جنایت آنها میدانند با آنهم توان گرفتاری و تعقیب عدلی آنها را ندارند و به اصطلاح با آنها مدارا و گذاره می کنند و نمی توانند آنها را مورد تعقیب عدلی قرار داده به پای میز محاکمه بکشانند و یا هم اگر توان تعقیب عدلی آنها را داشته باشند هم نسبت عوامل مختلف از جمله شریک بودن افراد بلند دولتی با آنها از تعقیب عدلی آنها صرف نظر می نمایند.
صنف یا کته گوری دوم مجرمین، آن عده اشخاص هستند که جرایم کوچک را مرتکب می شوند و یا اگر در جرایم کلان دست دارند در واقع منحیث آله دست مجرمین یخن سفید یا دسته اول قرار گرفته و سودی هم از کارشان بدست نمی آورند که این دسته از مجرمین را به نام یخن آبی ها یاد می کنند.
مجرمین یخن آبی یا همین دسته دوم و یا به عبارت دیگر مجرمین کوچک و عادی که معمولا دولتها و نظامهای عدلی و قضایی شان توانای گرفتاری آنها را، دارا بوده و به آسانی آنها را تحت تعقیب و تحقیق کشانیده می توانند، و وکلای مدافع نیز مصروف پیشبرد وکالت و دفاع ازین قشر اخیر الذکر می باشند، چون قشر دوم از مجرمین افراد بسیار ناتوان و ضعیف هستند و دولتها قوانین جزایی خویش را صرف بالای همین قشر بسیار به آسانی تطبیق کرده می توانند، لذا برای اینکه از یک طرف از حقوق اتباع مجرم ناتوان خویش دفاع کرده باشند اجازه می دهند تا وکلای مدافع به راحتی از حقوق آنها دفاع نمایند.
در نتیجه به اینجا می رسیم، در صورتیکه ظالمین و مجرمین بزرگ ( مجرمین یخن سفید) در یک جامعه به میز محاکمه کشانیده نشوند یا به عبارت دیگر در نظامی که خیانت کاری که متهم به خیانت بزرگ و حتی خیانت ملی است. یا سر مایه ای ملی را به یغما برده است مورد تعقیب عدلی قرار نگیرد و حتی مورد تحسین نیز قرار داشته باشد، درین حالت دفاع از متهمین که ممکن برای امرار معاش خود و خانواده خویش مرتکب جرم شده باشد و یا ممکن آله دست مافیای مواد مخدر و قدرت وزمین و غیره قرار گرفته باشد کاریست پسندیده و حتی مورد پاداش در دارین.
به این اساس می رسیم به این نکته که آیت شریف تلاوت شده که با عقل سالم بشری ساز گاری کامل دارد، اشاره به آن دارد تا از خاینین اصلی و جنایت کاران دسته اول که همین دسته جنایت کاران به عنوان ریشه و ترویج دهنده ای جرایم در جامعه است دفاع صورت نگیرد، نه کسانی که خود مظلومانه آله دست جنایتکاران اصلی قرار گرفته و برای لقمه نانی و امرار حیات خود و خانواده خویش دست به جرم زده است.
البته اشتباه نشود که این دسته از مجرمین کدام گناه نداشته باشند بلکه معلوم است که این قشر از مجرمین نیز به میز محاکمه کشانیده می شوند و عملا همین اکنون تحت پیگرد قانونی قرار دارند.
به امید روزی که نظام عدالت جهانی بتواند مجرمین دسته اول را که فساد را در جامعه ترویج می دهند به پای میز محاکمه بکشانند و این توانایی و پاکی نصیب شان گردد. و من الله التوفیق
1- قرانکریم
2- قانون اساسی افغانستان
3- قانون وکلای مدافع افغانستان
4 – طبرسي، الاحتجاج ، ترجمه: بهزاد جعفري ، تهران ، اسلاميه ، 1381ش
5 – تلخيص از بنيان حكومت در اسلام
6 – چالشهای فراه راه وکلای مدافع اثر سیغانی 1393